Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
combination device
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
Other Matches
combination
ترکیب
combination
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
combination
چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
combination
هماوندی
combination
توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
combination
ضربههای پی در پی
combination
مجموعه
combination
امیزش
combination circuit
مدارمرکب در مین
combination current
جریان مرکب
combination fixture
اویز مرکب
combination influence
مکانیسم عامل مرکب
combination influence
عامل ترکیبی
combination lantern
فانوس مرکب
combination circuit
مدار انفجاری مرکب
combination carrier
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
combination bands
نوارهای ترکیبی
business combination
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
combination pliers
آمیزش قفل ها
combination spanner
آچارچندکاره
linear combination
ترکیب خطی
[ریاضی]
chemical combination
ترکیب شیمیایی
combination shot
ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
combination lock
قفل حروفی
combination locks
قفل حروفی
horizontal combination
ترکیب افقی
least cost combination
ترکیب حداقل هزینه
linear combination
ترکیب خطی
pinning combination
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
combination grasp
گرفتن معمولی و برعکس
combination vehicle
خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
combination vehicle
خودروهای مرکب
combination toolholder
ابزار نگهدار چندگانه
combination tone
صوت ترکیبی
combination switch
سویچ چندکاره
combination turret lathe
ماشین تراش کاپستان مرکب
combination slitting, shears
میله و اهن بر
combination slitting, shears
cutter bar and
combination slitting, shears
قیچی ورق
linear combination of atomic orbitals
ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
ritz rydbergy combination principle
اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
v , device
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
I/O device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
device name
نام دستگاه
device
وسیله
device
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
عامل
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
اسباب
device
ابزار
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
وسیله جانبی
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
خارضامن
device
اپارات
device
تجهیزات
device
دستگاه اسباب وسیله
device
الت
device
حیله
device
چاشنی
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
PRN برای پورت چاپگر
device
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
شعار دستگاه
device
اختراع
device
تمهید
device
شیوه
device
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
ماشین یا وسیله کارا
device
دستگاه
device
فزاره
device
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
ضامن
point device
بی عیب
pointing device
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device
دستگاه اشاره گر
pressure device
ماسوره فشاری
point device
بسیار درست
point device
کاملا راست
pressure device
عامل فشاری مین
picking device
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
pull device
ماسوره کشش مین
output device
دستگاه خروجی
logic device
دستگاه منطقی
mapping device
دستگاه نگاشت
MCI device
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
microcoding device
دستگاه ریزبرنامه نویسی
nonohmic device
دستگاه غیر اهمی
overcurrent device
دستگاه حفافت
overload device
فیوز گرمایی
passive device
دستگاه منفعل
peripheral device
دستگاه جنبی
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
input device
دستگاه ورودی
pull device
عامل کششی
safety device
دستگاه ضامن
symbolic device
دستگاه سمبلیک
synchronous device
دستگاه همگام
synchronous device
دستگاه همزمان
locking device
ابزار
warning device
وسیلههشدار
timing device
وسیله
timing device
ساعتی
So dont try to device yourself .
سعی نکن خودت را گول بزنی
To take someone in . to device ( fool ) someone .
کسی را گول زدن
physical device
ابزار مادی
military device
اسباب ارتشی
switching device
تجهیزات سوئیچینگ
storage device
دستگاه انباره
storage device
انباره
safety device
ضامن
safety device
خارضامن
semiconductor device
دستگاه نیمه هادی
send only device
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device
دستگاه ترتیبی
sighting device
وسیله نشانه روی
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
spooling device
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
storage device
دستگاه انبارش
lifting device
ابزار بالا بر
fastening device
پوچگیره
storage device
دستگاه ذخیره
storage device
دستگاه ذخیره سازی
illuminating device
تجهیزات روشنایی
active device
دستگاه فعال
bistable device
دستگاه دوپایا
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device
وسایل قید و بست
communication device
دستگاه ارتباطی
electroreceptive device
وسیله برقی
bending device
کج گیر
dedicated device
دستگاه اختصاصی
device cluster
گروه دستگاه
device code
کد دستگاه
device dependent
وابسته به دستگاه
device driver
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
محرک دستگاه
device driver
برنامه راه اندازی دستگاه
binary device
دستگاه دو حالته
audio device
دستگاه سمعی
auctioneering device
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
active device
دستگاه کنشی
analog device
دستگاه قیاسی
anticountermining device
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
antifriction device
وسیله ضد اصطکاک
antifriction device
مکانیسم ضد اصطکاک
antilift device
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
antirecovery device
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antisweep device
ضامن ضد مین روبی
antisweep device
ضامن ضد جمع اوری مین
antiwatching device
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
asynchronous device
دستگاه غیرهمزمان
device flag
پرچم دستگاه
device handler
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drawing device
دستگاه ترسیمه
analog device
دستگاه انالوگ
firing device
عامل منفجرکننده
dressing device
دستگاه مستقیم کنی
firing device
ماسوره
firing device
ماسوره مین
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device
وسیله احتراق
gripping device
متعلقات گیره و بست
device status
وضعیت دستگاه
display device
دستگاه نمایش
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
device independence
استقلال دستگاه
discrete device
دستگاه گسسته
device independence
مستقل از دستگاه
device number
شماره دستگاه
firing pull device
ماسوره کششی مین
metal detecting device
دستگاه فلزیاب
mass storage device
دستگاه انبوه ذخیره
metal detection device
دستگاه فلزیاب
high lift device
وسایل برای زیاد
head cleaning device
وسیله هد پاک کن
graphic output device
دستگاه خروجی گرافیکی
graphic input device
دستگاه ورودی گرافیکی
mass storage device
دستگاه تل انبارش
output
[of a circuit or device]
خروجی
[مهندسی برق]
[الکترونیک]
safety locking device
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
ingot conveying device
تجهیزات انتقال شمش
input output device
دستگاه ورودی و خروجی
anti interference device
دستگاه ضد تداخل
installable device driver
درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
input/output device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
acoustic resonance device
دستگاه همنوایی صوتی
audio response device
دستگاه جواب دهنده سمعی
firing pressure device
ماسوره فشاری مین
charge coupled device
اسباب تزویج علامت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com