English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
English Persian
command economies اقتصاد دستوری
Other Matches
economies اقتصادی
economies صرفه جویی
economies علم اقتصاد
economies اقتصاد
internal economies صرفه جوئیهای داخلی
external economies صرفه جوئیهای خارجی
economies of scale صرفه جوئیهای مقیاس
economies of scale صرفه جوئیهای تولید انبوه
consumption economies صرفه جوئیهای مصرفی
third world economies اقتصاد کشورهای جهان سوم
mixed economies سیستم اقتصادی که در ان روشهای کاپیتالیستی و سوسیالیستی در جوار هم به کار گرفته شود
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد بازار
planned economies اقتصاد برنامهای
planned economies اقتصاد سنجیده
planned economies اقتصاد بانقشه
planned economies اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
mixed economies اقتصاد مختلط
under command تحت کنترل
self command کف نفس
command.com در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
command.com COCO.ANDفایل
command فرمان دادن
command فرمان
specified command نیروی اختصاصی
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
command حکم کردن
self command خودفرمانی
self command خودداری
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
second in command معاون
command امرکردن
at my command به فرمان من
under command زیرفرماندهی
command امریه
command حکم
command فرمایش
command کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command امر
command یکان قرارگاه عمده
command فرمان دستوردادن
command سرکردگی فرماندهی
command فرماندهی
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command دستور
joint command فرماندهی مشترک
logistical command فرماندهی لجستیکی
internal command فرمان درونی
filter command فرمان FILTER
embeded command فرمان تعبیه شده
logistical command یکان لجستیکی
external command فرمان برونی
full command اداره کامل
external command فرمان خارجی
full command کنترل کامل
joint command یکان مشترک
dosmount command فرمان پیاده کردن
command signal علامت فرمان
command socialism سوسیالیسم دستوری
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
command strength استعداد یکان
command unit واحد فرمان
command report گزارش فرماندهی
commodity command فرماندهی اماد
commodity command یکان امادکالاهای مصرفی
comp command COفرمان P
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
continuity of command مداومت فرماندهی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
command processor سیستم عامل فرمانی
major command یکان عمده
support command فرماندهی پشتیبانی
support command یکان پشتیبانی
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
tactical command یکان تاکتیکی
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
to perform a command فرمانی را اجرا کردن
transient command فرمان ناپایدار
type command فرماندهی ناو گروه
type command نوع یکان ناو گروه
unified command فرماندهی متحد
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
word of command فرمان نظامی
word of command فرمان انتصاب
sequence of command ترتیب توالی فرامین
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
national command یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
operator command فرمان متصدی
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
preparatory command فرمان خبر
preparatory command فرمان حاضرباش
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
retraining command یکان بازاموزی
retraining command قسمت ندامتگاه
scheme of command طرح عملیاتی یکان
scheme of command طرح فرماندهی
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
sealift command یکان حمل و نقل دریایی
command module نقشهراهنما
command processing پردازش دستورالعمل
command economy اقتصاد دستوری
chain of command سلسله مراتب
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
channel command فرمان کانال
combined command فرماندهی مرکب
combined command یکان مرکب
AT command set حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
command and control کنترل و فرماندهی
command automatism فرمانبری مطلق
command axis محور حرکت یکان
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
base command فرماندهی پایگاه
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
command post پست فرماندهی
command post پاسگاه فرماندهی
command posts پست فرماندهی
command posts پاسگاه فرماندهی
high command فرماندهی عالی
high command سرفرماندهی
administrative command یکان اداری
air command فرماندهی نیروی هوایی
air command یکان هوایی
air command فرماندهی هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
area command فرماندهی منطقه
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
command detonated منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
command heading مسیرپیش بینی شده
command mode حالت فرماندهی
command liaison شبکه رابط یکان
administrative command فرماندهی اداری
command key کلید فرمان
command language زبان فرماندهی
command language زبان دستوری
command language زبان فرمان
command group گروه فرماندهی
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
command of execution ریاست اجرایی
command liaison افسر رابط فرماندهی
command net شبکه یکان
command of execution فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command net شبکه فرماندهی
command mode وضعیت دستوری
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
command select system سیستم فرمان انتخابی
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
tactical command ship ناو فرماندهی
command management system سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
advance command post پاسگاه رده جلو
software command language زبان فرمانی نرم افزاری
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
embedded formating command فرمان قالب بندی مندرج
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
command driven software نرم افزار فرمان گرا
command destruct signal علامت تخریب موشک با فرمان دور
command budget estimate براورد بودجه یکان
command budget estimate براوردبودجه
forward command post پاسگاه مقدم
hayes command set مجموعه فرمانهای هیز
forward command post پست فرماندهی جلو
channel command word کلمه فرمان محرا
command information program برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
command issuing office دفتر توزیع فرامین یکان
command issuing office دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
army airdefense command post پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
command and general staff college دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
command and general staff college دافوس
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com