Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
English
Persian
communication satellite
ماهواره مخابراتی
communication satellite
اقمارمخابراتی
Other Matches
satellite
ماه
satellite
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
satellite
کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
satellite
ترمینال کامپیوتری که خارج شبکه اصلی است
satellite
قمر مصنوعی ماهواره
satellite
پیرو
satellite
انگل
satellite
ماهواره قمر مصنویی
satellite
قمر مصنوعی
satellite
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellite
ماهواره
satellite
قمر
artificial satellite
ماهواره
artificial satellite
2 satellite : syn
artificial satellite
قمر مصنوعی
satellite terminal
ترمینالفضاپیما
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
satellite town
پیراشهر
satellite processor
پردازشگر پیرو
satellite defense
پدافند ضدماهوارهای
satellite defense
پدافند ماهوارهای
satellite computer
کامپیوتر ماهوارهای
satellite communications
مخابره ماهوارهای
communications satellite
ماهواره ارتباطاتی
communications satellite
ماهوارههای مخابراتی
satellite navigation
ناوبری ماهوارهای
equatorial satellite
ماهواره استوایی
foixed satellite
ماهواره ثابت
launcher/satellite separation
جسمشماورماهوارهجدا
communication
ارتباط
communication
اطلاع
communication
عبور اطلاعات
communication
نقل وانتقال
communication
ابلاغیه
communication
اخبار
communication
مکاتبه
communication
مخابره
communication
ارتباطات
communication
ارتباطات مواصلات
communication
ابلاغ
communication
مخابرات
communication
ارتباط و مخابرات
communication
مراوده وسایل ارتباطی
communication
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication
کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication
ماهواره
communication
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication
پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication
نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
communication
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication
مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication
کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
data communication
مخابره داده ها
electric communication
مخابرات
data communication
ارتباط داده ها
communication signal
سیگنال مخابراتی
communication system
نظام ارتباطی
communication zone
منطقه مواصلات
communication technician
تکنیسین مخابرات
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
communication theory
نظریه ارتباطات
data communication
انتقال اطلاعات
communication theory
نظریه ارتباط
communication theory
تئوری مخابرات
data communication
داد وستداطلاعات
lines of communication
خطوط مواصلاتی
mass communication
ارتباط جمعی
visual communication
مخابره بصری
wire communication
ارتباط با سیم
communication antenna
آنتنمرتبط
communication devices
ماشینمرتبط
communication set
دستگاهارتباط
communication tunnel
تونلمرتبطکننده
network communication
ارتباطشبکهای
communication cord
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
visual communication
ارتباط بصری
telephone communication
ارتباط تلفنی
one sided communication
ارتباط یکسویه
privileged communication
مدارک محرمانه
privileged communication
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
routes of communication
مسیرهای ارتباطی
routes of communication
کانالهای ارتباطی
synchronous communication
ارتباط همزمان
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
tele communication
ارتباط دور برد
data communication
ارتباط دادهای
communication channel
مجرای ارتباطی
communication deception
فریب مخابراتی
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
communication device
دستگاه ارتباطی
communication cable
کابل ارتباطی
communication engineering
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication interface
میانجی ارتباطی
communication line
خط مخابراتی
communication line
خط ارتباطی
communication cable
کابل جریان ضعیف
communication cover
پوشش مخابراتی
communication center
مرکز مخابرات
communication channel
کانل ارتباطی
communication channel
کانال ارتباطی
communication channels
طرق مواصلاتی
communication channels
وسایل ارتباطی
communication chief
رئیس ارتباطات
communication chief
رئیس مخابرات یکان
communication center
مرکزارتباطات
communication circuit
مدار ارتباطی
communication link
پیوند ارتباطی
communication link
تسلسل مخابراتی
communication protocol
پروتکل ارتباطی
communication receiver
گیرنده مخابرات
communication engineering
مهندسی مخابرات
communication security
تامین مخابراتی
communication engineer
مهندس مخابرات
communication security
برقراری تامین مخابراتی
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
background communication
ارتباط پس زمینه
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
communication of punishment
ابلاغ تنبیه
communication of punishment
ابلاغ مجازات
communication and electronics
رسته مخابرات و الکترونیک
communication link
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link
اتثال ارتباطی
communication network
شبکه ارتباط
communication network
شبکه مخابراتی
communication network
شبکه ارتباطی
combined communication board
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
binary synchronous communication
ارتباطات همزمان دودویی
combined communication board
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication standing instructions
دستورات ثابت مخابراتی
communication operation instructions (co
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
data communication system
سیستم ارتباطات داده
communication relay ship
ناو تقویتی مخابراتی
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
high class communication set
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com