Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
Other Matches
security monitoring
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
communication security
برقراری تامین مخابراتی
communication security
تامین مخابراتی
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
monitoring
نظارت
monitoring
بازبینی
monitoring
استراق سمع کردن
monitoring
فرابینی
monitoring
فرانگری
monitoring
دیده بانی
monitoring
رله کردن اخبار و پیامها
biological monitoring
فرابینی زیستی
personnel monitoring
بازدیدافراد
area monitoring
مراقبت کردن از منطقه
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
personnel monitoring
بازدید پرسنلی
area monitoring
مراقبت منطقهای
personnel monitoring
بازرسی بدنی از افراد
video monitoring selector
انتخابگرصفحهنمایشویدئویی
air pollution monitoring
مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
sound monitoring selector
انتخابگرنمایشصدا
communication
نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
communication
اطلاع
communication
عبور اطلاعات
communication
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication
مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication
ارتباط
communication
نقل وانتقال
communication
ارتباطات
communication
ارتباطات مواصلات
communication
ابلاغ
communication
مراوده وسایل ارتباطی
communication
ارتباط و مخابرات
communication
مخابرات
communication
مکاتبه
communication
ابلاغیه
communication
اخبار
communication
مخابره
communication
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
communication
ماهواره
communication
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication
کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication
کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication
پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication signal
سیگنال مخابراتی
communication network
شبکه ارتباطی
communication network
شبکه ارتباط
communication satellite
اقمارمخابراتی
communication satellite
ماهواره مخابراتی
communication receiver
گیرنده مخابرات
communication system
نظام ارتباطی
communication protocol
پروتکل ارتباطی
communication engineering
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication line
خط مخابراتی
communication line
خط ارتباطی
communication link
پیوند ارتباطی
communication link
تسلسل مخابراتی
communication link
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link
اتثال ارتباطی
communication network
شبکه مخابراتی
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
communication of punishment
ابلاغ مجازات
communication of punishment
ابلاغ تنبیه
communication interface
میانجی ارتباطی
communication technician
تکنیسین مخابرات
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
communication theory
نظریه ارتباطات
routes of communication
کانالهای ارتباطی
synchronous communication
ارتباط همزمان
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
tele communication
ارتباط دور برد
telephone communication
ارتباط تلفنی
visual communication
ارتباط بصری
visual communication
مخابره بصری
wire communication
ارتباط با سیم
communication antenna
آنتنمرتبط
communication devices
ماشینمرتبط
communication set
دستگاهارتباط
communication tunnel
تونلمرتبطکننده
network communication
ارتباطشبکهای
routes of communication
مسیرهای ارتباطی
privileged communication
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
privileged communication
مدارک محرمانه
communication theory
نظریه ارتباط
communication theory
تئوری مخابرات
communication zone
منطقه مواصلات
data communication
ارتباط دادهای
data communication
انتقال اطلاعات
data communication
داد وستداطلاعات
data communication
ارتباط داده ها
data communication
مخابره داده ها
electric communication
مخابرات
lines of communication
خطوط مواصلاتی
mass communication
ارتباط جمعی
one sided communication
ارتباط یکسویه
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
communication cord
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
communication engineering
مهندسی مخابرات
communication engineer
مهندس مخابرات
communication channel
کانل ارتباطی
communication channel
مجرای ارتباطی
communication center
مرکزارتباطات
communication center
مرکز مخابرات
communication cable
کابل ارتباطی
communication cable
کابل جریان ضعیف
background communication
ارتباط پس زمینه
communication and electronics
رسته مخابرات و الکترونیک
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
communication channel
کانال ارتباطی
communication device
دستگاه ارتباطی
communication deception
فریب مخابراتی
communication cover
پوشش مخابراتی
communication circuit
مدار ارتباطی
communication chief
رئیس مخابرات یکان
communication chief
رئیس ارتباطات
communication channels
وسایل ارتباطی
communication channels
طرق مواصلاتی
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
data communication system
سیستم ارتباطات داده
binary synchronous communication
ارتباطات همزمان دودویی
communication standing instructions
دستورات ثابت مخابراتی
communication relay ship
ناو تقویتی مخابراتی
combined communication board
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
combined communication board
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
communication operation instructions (co
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
security
امان
security
امنیت
security
اسایش خاطر
in security for
یعنوان وثیقه درمقابل
i will be security for him
من ضامن او میشوم
security
ایمنی
security
وجه الضمان
security
مشخصات کاربران مجاز
security
اطمینان
security
گرو سهام قرضه دولتی
security
حفافت
security
ضامن
value as security
ارزش تضمین
security
گرو تضمین
security
وثیقه
security
تامین مصونیت
security
تامین اقدامات تامینی نیروی تامینی
security
محافظت شده یا رمزدار
security
مصونیت تضمین
security
کپی از دیسک یا نوار یا فایل که در محل ایمن قرار دارد در صورتی که کپی موجود خراب شود یا گم شود
security
اداره امنیت
security
پیش از دستیابی
security
خدمتکاران گروه امنیتی
security
تامین
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
high class communication set
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
social security
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
to give security
ضامن دادن
to give security
وثیقه دادن
security camera
دوربین مدار بسته
security incident
حادثه امنیتی
system security
حفافت سیستم
security force
نیروی تامینی
security glass
شیشه ایمنی
security glass
شیشه نشکن
security market
بازار اوراق بهادار
security camera
دوربین امنیتی
security camera
دوربین نظارت
security program
برنامه حفافتی
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
signal security
تامین مخابراتی
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
software security
امنیت نرم افزاری
transmission security
تامین ارسال پیام
transmission security
تامین ارسال
transmission security
تامین مخابره
security risk
ریسکبرخلافامنیتیککشوریاارگان
social security
تامین اجتماعی
security measures
اقدامات تامینیه
security reasons
دلایل امنیتی
security trigger
دستهامنیت
security check
چکامنیتی
for security reasons
به خاطر دلایل امنیتی
security service
اداره امنیت
security force
اداره امنیت
security service
خدمتکاران گروه امنیتی
security force
خدمتکاران گروه امنیتی
security blanket
<idiom>
استفاده از چیزی برای راحتی
emanitions security
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
local security
تامین محلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com