English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 177 (9 milliseconds)
English Persian
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
Other Matches
compensating جبرانی
compensating magnet مغناطیس تصحیح
compensating coil سیم پیچ جبرانگر
compensating coil سیم پیچ خنثی کننده
compensating error خطای اندازه گیری
compensating errors خطاهای خنثی کننده
compensating magnets اهنربای جبران کننده
compensating transformer مبدل جبران کننده
compensating winding سیم پیچ جبران گر
compensating winding سیم پیچ تعدیل کننده
compensating winding سیم پیچ تعادلی سیم پیچ خنثی کننده
compensating reservoir حوض واکاست
compensating reservoir حوض موازنه
compensating coil پیچک جبران کننده
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port باب
out port بندر دور از مقصد
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port به آن وصل است را انتخاب کند
port مدخل
port دریچه تبدیل برنامه
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
last port شیپور عزا
last port شیپور خاموشی
i/o port مدخل ورودی و خروجی
out port بندرخارج از محوطه
way port بندر سر راه
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port بردن
port ترابردن
port دماغه
port مجرای عبورروغن
port مجرا
port شیار هادی دهانه
port دروازه
port ببندر اوردن حمل کردن
port شراب شیرین بارگیری کردن
port در رو مخرج
port بندر
port بندرگاه
port لنگرگاه
port مامن مبدا مسافرت
port فرودگاه هواپیما
port بندر ورودی
port درب درگاه
port دورازه
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port درگاه
port دهانه
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port دریچه
port روزنه
port بندر گاه
port ریل اطراف ناو
port سمت چپ ناو
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port of entry بندر مقصد
port of entry بندرمحل ورود
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port watch نگهبان بندر
port watch پست نگهبانی بندر
sally port دروازه عبور از قلعه
put into port وارد بندر شدن
port of embarkation بندر عزیمت
port of destination بندر مقصد
parallel port درگاه موازی
port hole مزغل
port hole روزنه
port installations تاسیسات بندری
port complex لنگرگاه
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
port complex مجتمع بندری
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port arms پیش فنگ
registered port بندر مشخص
sally port دروازه بزرگ قلعه
sally port درب ورودی بزرگ
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
video port قسمتنمایش
transfer port دریچهانتقال
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car port سایبان اتومبیل
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
ejection port دهانهپرتاب
port hand دستسویچپ
modem port قسمتقرارگیریمدم
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
treaty port بندر پیمانی
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
sally port دریچه
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
secondary port بندر فرعی
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
secondary port station secondary
serial port مدخل سری
serial port درگاه ترتیبی
supply port درگاه تامین
supply port درگاه تدارکاتی
terminal port بندر مقصد
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
controlled port بندرکنترل شده
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
destination port بندر مقصد
destination port بندر تحویل کالا
controlled port بندر نظامی کنترل شده
exhaust port مجرای خروجی
exhaust port دریچه خروجی
freeing port شکاف یک طرفه
gas port محفظه عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
control port درگاه کنترل
cargo port دریچه بارگیری ناو
captain of the port افسر انتظامات بندر
free port بندر ازاد
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call بندر لنگراندازی
port of call بندر توقف
admission port سوپاپ ورودی
admission port دریچه پذیرش
aerial port لنگرگاه هوایی
aerial port باراندازی هوایی
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
gas port لوله عبور گاز
gun port مزغل
minor port بندر کوچک
main port refrencestation : syn
midi port دریچه یا درگاه IDI
main port بندر اصلی
main port port principal
memory port درگاه حافظه
naval port بندر دریایی
intake port سوپاپ ورودی
intake port دریچه ورودی
inlet port دریچه ورودی
inlet port سوپاپ ورودی
home port پایگاه مادر
home port پایگاه اصلی
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high port حالت دست فنگ
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
main port ,
port auxiliary service یگان خدمات بندری
spent fuel port قسمتسوختمصرفشده
named port of destination بندر مقصد مشخص
named port of shipment بندر مشخص برای حمل
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
port hand buoy بویه سمت چپ
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
dual port ram حافظه تسهیم شده
continue port/starboard چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
check port/starboard جهت تعقیب رادار به سمت دماغه کشتی یا دم هواپیما
yhis port is not yet peopled این بندر هنوز اباد نشده است
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
disc drive port قسمتوروددیسک
aerial port squadron گردان بارانداز هوایی
Free pree (trade,port). مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com