Dictiornary-Farsi | compiler directive | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 46 (4 milliseconds)

English	Persian
compiler directive	رهنمود همگردانی


Other Matches

directive	دستور دهنده
directive <adj.>	وابسته به سرپرستی
directive	دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directive	حکم امریه بخشنامه
directive	راهنمای انجام کار دستورالعمل
directive	رهنمود
directive	متضمن دستور امریه
directive psychotherapy	روان درمانی رهنمودی
directive counseling	مشاوره رهنمودی
directive gain	تقویت انتن
directive planning	برنامه ریزی هدایت شده
directive radiation	تشعشع جهت دار
directive sending	فرستنده جهت دار
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
initiating directive	دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
planning directive	دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
assembler directive	رهنمود همگذار
airworthiness directive	دستورالعمل صلاحیت پرواز
directive group therapy	درمان رهنمودی گروهی
compiler	نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
compiler	مترجم برنامه مترجم
compiler	همگردان
compiler	مولف
compiler	گرد اورنده
compiler	نرم افزاری که برنامه کدگذاری شده به حالت دیگر
compiler	تبدیل میکند
compiler	زبان سطح بالا
compiler	که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
compiler	کامپایلر
compiler	اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
compiler compiler	همگردان- همگردان
compiler	خصوصیتی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکند خطاها را پیدا کند
directive effect of functional groups	اثر جهت دهندگی گروههای عاملی
optimizing compiler	کامپایلر بهینه سازی
batch compiler	همگردان دستهای
self compiling compiler	کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد
native compiler	کامپایلر اختصاصی
one pass compiler	کامپایلر تک گذر
batch compiler	کامپایلردستهای
incremental compiler	همگردان نموی
compiler program	برنامه همگردانی
compiler generator	مولد همگردان
compiler language	زبان همگردانی
cross compiler	کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
interactive compiler	همگردان فعل و انفعالی

compiler directive

رهنمود همگردانی