Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (1 milliseconds)
English
Persian
concert-goer
دوستاروعلاقمندکنسرت
Other Matches
goer
زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه
[اصطلاح روزمره]
[ اصطلاح تحقیر آمیز]
goer
پا
goer
رونده
goer
عازم
goer
قدم
goer
فاحشه
[اصطلاح روزمره]
[ اصطلاح تحقیر آمیز]
goer
زن سبک سر
[اصطلاح روزمره]
[ اصطلاح تحقیر آمیز]
I am not much of a cinema-goer.
زیاد اهل سینما ( رفتن ) نیستم
church goer
کلیسارو
in concert with
به همدستی
in concert with
باتفاق
concert
ساز واواز
concert
جور کردن
concert
توافق
concert
مرتب کردن
concert
کنسرت
concert
انجمن ساز واواز هم اهنگی
concert
تفاهم
concert
هماهنگی
to act in concert
<idiom>
با هماهنگی کاری را انجام دادن
[اصطلاح روزمره]
The dinner will be followed by a concert.
به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
the concert of europe
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
the concert of europe
دول متوافق اروپا
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
concert of europe
اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com