Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
concrete pile
پایه بتونی
concrete pile
شمع بتنی
Other Matches
pile
دستک
pile
شمع
pile
پیل اتمی
pile
پرزقالی وغیره
pile-up
انباشتگی کارهای عقب افتاده
pile
اندوختن
pile
توده کردن کومه کردن
pile
سد موج شکن
pile
ستون پل
pile
تیرپایه
pile-up
تراکم کار
pile-up
تصادف چند ماشین
to pile it on
اغراق گفتن
pile up
<idiom>
روی هم قرار دادن
pile
کرک
pile
خامه فرش
pile
گوشت فرش
[قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
pile
ستون
pile
پیل
pile
ستون ستون لنگرگاه
pile
پارچه خزنما
pile
خواب پارچه
pile
توده
pile
نوک تیر
pile
کپه
pile
کومه
pile
یک تارموی
pile
مقدار زیاد کرک
pile bent
پایه
sand pile
توده شن
sand pile
توده ماسه
raking pile
شمع پشتبند
pile bent
خرک
pile cap
دال بتنی که سر شمعها را می پوشاند
pile cap
کلاهک شمع
pile planking
دیوار سپر فولادی
pile planking
سپرکوبی
screw pile
شمع پیچی
sheet pile
سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
shoe of a pile
نوک شمع
uranium pile
مشعل اورانیومی
to pile up or on the agony
شرح اندوه یا سختی ای رازیادترکردن
to pile up a ship
کشتی را بخاک نشاندن
king pile
تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
head of a pile
سر شمع
to pile arms
چاتمه زدن
to make a pile
پول بسیار اندوختن
nuclear pile
پیل هستهای
timber pile
پایه چوبی
storage pile
انبار مصالح در کارگاه
pile plank
سپر
pile driver
تیرکوب
pile foundation
شالوده شمعی
pile driving
شمعکوبی کردن
friction pile
شمع اصطکاکی
friction pile
شمع مالشی
pile foot
قسمت تحتانی شمع
foundation pile
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
foundation pile
تیر فونداسیون
pile dwelling
ابسرا
pile engine
شمعکوب
f. pile or pyre
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
pile foundation
شمع پی
pile foundation
فونداسیون ستون
pile driver
ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
cross or pile
شیر یا خط
pile helmet
کلاهکی که سر شمعها را می پوشاند تا در موقع چکش کاری صدمهای وارد نیاید
pile head
سر شمع
pile head
قسمت فوقانی شمع
pile hammer
چکش شمع کوب
pile group
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
driven pile
شمع کوبیده
dry pile
پیل خشک
dry pile
باطری قلمی
pile driver
شمعکوب
uranium pile
مشعل هسته اتمی
bale of pile
عدل کرک
bored pile
شمع درجا
make a pile
<idiom>
پول هنگفتی به جیب زدن
bearing pile
تکیه گاه پایه کوب
bale of pile
عدل خامه
atomic pile
واکنشگاه اتمی
silk pile
خامه ابریشمی
unspun pile
[خامه و پرز کم تاب یا بدون تاب]
silk pile
پرز ابریشمی
pile-ups
تصادف چند ماشین
pile-ups
تراکم کار
pile-ups
انباشتگی کارهای عقب افتاده
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
make a pile
<idiom>
بار خود را بستن
steam pile driver
شمعکوب بخاری
double-pile house
خانه دو خوابه
carbon pile regulator
نافم کربنی
steam pile driver
دنگ بخاری
end bearing pile
شمع نوک تیز
pile driving appartus
ماشین شمعکوبی
carbon pile voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ زغالی
concrete
اسم ذات
concrete
ساروج شنی
concrete
بتون
concrete
: واقعی
concrete
سفت
concrete
بهم چسبیده
concrete
ساروج کردن
concrete
عینی
concrete
بتنی کردن
concrete
بتن
concrete
بتن ریختن با بتن اندود کردن
concrete
بابتن ساختن سفت شدن
concrete
محسوس
concrete
: سفت کردن باشفته اندودن یا ساختن بهم پیوستن
concrete
بتن ساختن
lean concrete
بتن کم مایه
ornamental concrete
بتن تزیینی
concrete base
پایهیبتونی
structural concrete
بتن سازهای
structural concrete
بتن ساختمانی
concrete drain
راهآببتون
spun concrete
بتن پیش تنیده
spun concrete
بتن تنیده
site concrete
بتنی که در پای کار ساخته شود
on site concrete
بتن ساخته شده در کارگاه
vibrated concrete
بتن لرزیده
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
lime concrete
بتن اهکی
lime concrete
شفته
vacuum concrete
بتن مکیده
lime concrete
بتن اهک
mass concrete
بتن معمولی
mass concrete
بتن توده
mass concrete
بتن حجیم
mass concrete
مرکز جرم
nagasan concrete
بتن قابل میخ کوبی
shock concrete
بتن ضرب دیده
shock concrete
بتن ضربهای
ferro-concrete
بتن آرمه
prestressed concrete
بتن پیش فشرده
Concrete Regionalism
بتن راه سازی
breeze concrete
بتن پوکه
ballast concrete
بتن متعادل
pozzolan concrete
بتن پوزولان
plain concrete
بتن غیرمسلح
plain concrete
بتن بدون ارماتور
plain concrete
بتن معمولی
concrete mixer
بتون مخلوط کن
[ساخت و ساختمان]
concrete shielding
حافظبتونی
saw dust concrete
بتن خاک اره
rubble concrete
بتن قلوه سنگ
vibrated concrete
بتنی که توسط ویبراتورمتراکم شده است یا بتن ویبره شده
rammed concrete
بتن کوبیده
pumice concrete
بتن متخلخل
prestressed concrete
بتن پیش تنیده
pozzolan concrete
بتن سیمان طبیعی
placing concrete
بتن ریزی
concrete floor
طاق بتنی
concrete erosion
فرسایش بتن
concrete dam
سد بتنی
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
concrete core
نمونه استوانهای بتن
concrete block
سنگ بتنی
chuted concrete
بتن ریخته شده
chuted concrete
بتن ریخته گی
concrete gun
دستگاه تزریق بتن
concrete intelligence
هوش عینی
concrete layer
لایه بتنی
concrete pavement
جاده بتنی
concrete pavement
شوسه بتنی
concrete operations
عملیات عینی
concrete object
عین خارجی
concrete mixing
ماشین بتن ساز
concrete mixer
بتونیر
concrete mixer
ماشین بتن ساز
concrete mix
مخلوط بتن
concrete layer
قشر بتنی
aerated concrete
بتن متخلخل
aerated concrete
بتن هوادار بتن اسفنجی
aerated concrete
بتن هواداده
reinforced concrete
بتن مسلح
reinforced concrete
بتن جوش دار
reinforced concrete
بتن ارمه
asphaltic concrete
بتن قیری
asphaltic concrete
بتن اسفالتی
ballast concrete
بتن متعادل
cement concrete
بتن سیمانی
cellular concrete
بتن متخلخل
cast concrete
بتن ریخته گی
cast concrete
ریختن
cast concrete
بتن ریختن
bulk concrete
بتن تنیده
breeze concrete
بتن پوکه
breeze concrete
بتن سبک
bituminous concrete
بتن قیری
reinforced concrete
بتون مسلح
lean concrete
بتن ضعیف
green concrete
بتن تازه ریخته شده
granulithic concrete
بتن گرانولیتیک
granulithic concrete
بتن سخت
foundation concrete
بتن پی
gravel concrete
بتن شنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com