Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
concurrent program execution
اجرای همزمان برنامه
Other Matches
concurrent execution
اجرای همزمان
program execution
اجرای برنامه
concurrent
دریک وقت واقع شونده موافق
concurrent
متقارن
concurrent
همرو همزمان
concurrent
همزمان
concurrent
چند منظوره
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
concurrent
نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد
concurrent
تقریباگ همزمان
non concurrent
نا موافق
non concurrent
نا همراه
concurrent processing
پردازش همزمان
concurrent programming
برنامه نویسی همزمان
concurrent reinforcement
تقویت همزمان
concurrent training
اموزش همزمان
concurrent validity
اعتبار همزمان
concurrent variation
تغییر همزمان
concurrent force
نیروی همرس
concurrent jurisdiction
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
concurrent operation
عملکرد همزمان
execution
امضا
to do execution
خرابی وارداوردن
execution
بدار زدن اعدام اجرا کردن
execution
اجرا
[حکم دادگاه]
execution
مدت زمان بین اجرای یک دستور
execution
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
execution
خطای تشخیص داده شده هنگام اجرای یک برنامه
execution
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution
عمل کردن
non execution
عدم اجرا
execution
قتل
execution
اجرا
execution
انجام
execution
اعدام
execution
ضبط توقیف
command of execution
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command of execution
ریاست اجرایی
carry into execution
اجرا کردن
budget execution
اجرای بودجه
mode of execution
روش انجام کاری
to carry into execution
اجراکردن
to carry into execution
انجام دادن
execution time
هنگام اجرا
execution cycle
چرخه اجرا
execution for debt
اقدام برای طلب وصول
execution of judgments
اجرای احکام
execution of wills
اجرای وصایا
execution time
حین اجرا
execution time
زمان اجرا
execution time
مدت اجرا
mode of execution
طرز اجرا
stay of execution
مجازبهتخطیازقانون
to suspend
[stay]
a ruling
[proceedings]
[the execution]
تعلیق کردن حکمی
[دعوایی ]
[ اجرای حکمی]
[قانون]
program
برنامه دادن برنامه ریختن
program
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
برنامه دستور
program id
شناسنامه برنامه
program
برنامه نوشتن
program
برنامه
program
دستور
program
برنامه ریزی کردن
program
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
برنامه تهیه کردن
program
دستور کار
program
برنامه دارکردن
program
نقشه
program
روش کار پروگرام
program of targets
برنامه هدفها
program checkout
وارسی برنامه
program coding
کدگذاری برنامه
program control
کنترل برنامه
program correctness
تصحیح برنامه
program cost
هزینه برنامه
program of instruction
برنامه تدریس
program of instruction
برنامه اموزش
program music
موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program module
واحد برنامه
program chaining
اتصال برنامه
program cards
کارتهای برنامه
program budget
بودجه برنامهای
program section
بخش برنامه ها
program schema
الگوی برنامه
program run
رانش برنامه
program analyzer
تحلیل کننده برنامه
program proving
اثبات برنامه
program product
فراورده برنامه
program product
محصول برنامه
program priority
اولویت برنامه
program cost
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program overlay
جایگذاشت برنامه
program of targets
برنامه اماجها
program section
بخش تهیه برنامه ها
program manager
بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program manager
مدیر برنامه ها
program language
زبان برنامه
program language
زبان برنامه نویسی
program interrupt
قطع برنامه
program interrupt
وقفه برنامه
program flowchart
روند نمای برنامه
program flowchart
نمودارگردش کار برنامه
program generator
برنامه ساز
program generator
تولیدکننده برنامه
program package
بسته برنامه
program generator
مولد برنامه
program generator
برنامه زا
program library
کتابخانه برنامه ها
program library
کتابخانه برنامه
program maintenance
نگهداری برنامه
program maintenance
نگهداشت برنامه
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program listing
لیست برنامه
program listing
سیاهه برنامه
program counter
شمارنده برنامه
program counter
شمارشگربرنامه
program debugging
اشکال زدایی برنامه
program documentation
مستند سازی برنامه
program file
فایل برنامه
program flow
گردش برنامه
program flow
روند برنامه
program flowchart
نمودارگردشی برنامه
utility program
برنامه کاربردی
systems program
برنامه سیستم
system program
برنامه سیستم
support program
برنامه پشتیبانی
supervisory program
برنامه نافر
stored program
برنامه ذخیره شده
wordprocessing program
برنامه واژه پردازی
stored program
برنامه انباشته
stored program
بابرنامه انباشته
program relocation
جابجایی برنامه
star program
بدون خطا اجرا شود
star program
برنامه کامل
program selector
انتخابگربرنامه
target program
برنامه مقصود
weight program
تمرین وزنه برداری
target program
برنامه هدف
utility program
برنامه مفید
utility program
برنامه سودمند
utilitu program
برنامه کمکی
tutorial program
برنامه خوداموز
troop program
برنامه تامین عدههای نظامی
troop program
برنامه تشکیل یکانها
transient program
برنامه گذرا
training program
برنامه اموزش
user program
برنامه کاربر
user program
برنامه استفاده کننده
vhsic program
Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
spreadsheet program
برنامه صفحه گسترده
source program
برنامه مبداء
test program
برنامه ازماینده
program verification
عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده
program text
متن برنامه
program testing
تست برنامه
program testing
ازمایش برنامه
program switch
گزینه برنامه
program structure
ساخت برنامه
program storage
انباره برنامه
program stop
توقف برنامه
program step
گام برنامه
program stack
پشته برنامه
program specification
مشخصه برنامه
program specification
خصیصه برنامه
proprietary program
برنامه اختصاصی
reentrable program
برنامه قابل بازگذشت
reentrant program
برنامه بازگذشتی
source program
برنامه منبع
auxiliary program
برنامه کمک
[رایانه شناسی ]
program line
فرش های همگون
[اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
service program
برنامه خدماتی
security program
برنامه حفافتی
scatter program
نمودار پراکنده
reusable program
برنامه قابل استفاده مجدد
resident program
برنامه مقیم
report program
برنامه گزارش
relocatable program
برنامه جابجاپذیر
program segment
قطعه برنامه
program analyzer
برنامه کاو
information program
برنامه اگاه سازی
even driven program
برنامه رویدادی
drawing program
نرم افزار طراحی و رسم روی صفحه توسط کاربر
draw program
برنامه ترسیم
dictionary program
برنامه فرهنگ لغات
diagnostic program
برنامه عیب شناسی
diagnostic program
برنامه تشخیصی
deflationary program
برنامه ضد تورمی
debugging a program
اشکال زدایی یک برنامه
computer program
برنامه کامپیوتر
computer program
برنامه کامپیوتری
comprehensive program
برنامه اجرائی جامع
executive program
برنامه اجرایی
executive program
برنامه مجری
inference program
برنامه استنباط
hardwired program
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
graphics program
برنامه گرافیکی
generator program
برنامه مولد
foreground program
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد
foreground program
برنامه پیش صحنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com