English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
connection point مرکزاتصال
Search result with all words
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
Other Matches
connection ارتباط
connection اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection اتصال یا چیزی که متصل میشود
y connection اتصال ستاره
y connection اتصال شلواری
v connection اتصال مثلث
connection اتصال زمین
connection پیوستگی اتصال
connection وابستگی
connection بستگی نسبت
connection مقام
connection خویش
connection رابطه
connection پیوند
connection انشعاب
connection اتصال
mains connection اتصالاصلی
chimney connection دودکشمرتبطکننده
coach connection کلاجمتصل
connection of the vaginal passages anal and افضاء
earth connection اتصالزمینی
electrical connection متصلکنندهالکتریکی
connection line خط اتصال
connection box جعبه اتصال
connection cable کابل اتصال
connection diagram دیاگرام اتصال
connection diagram دیاگرام مداری
connection factor ضریب انشعاب
connection fuse ماسوره اتصال دهنده
connection fuse فیوزاتصال
cascade connection دو یا چندین دستگاه مشابه که پشت سر هم مرتب شده اند وخروجی یکی به ورودی دیگری وصل میشود
cascade connection خروجی یکی ورودی برای دیگری است
cascade connection تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند
connection to ventilator اتصال به هواکش
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
faulty connection رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
solderless connection اتصال بدون لحیم
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
cascade connection اتصال ابشاری
overhead connection اتصالبالایی
building connection انشعاب ساختمان
Is there a connection to Glasgow? آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
physical connection اتصال مادی
to make a connection رابطه ای برقرار کردن
connection plug دو شاخه
series connection اتصال سری
series connection اتصال زنجیری
series connection اتصال دنبالهای
hardwired connection می بجای ورودی و سوکت
haunched connection اتصال ماهیچهای
internal connection اتصال داخلی
interrupt a connection قطع شدن یک اتصال
main connection اتصال اصلی
mesh connection اتصال توری
microphone connection اتصال میکروفن
plug connection اتصال دوشاخه
plug connection کنتاکت پریز
outer connection اتصال خارجی
outer connection پیوند برونی
parallel connection اتصال موازی
pipe connection اتصال لوله
star connection اتصال ستارهای
tandem connection اتصال ابشاری
connection survey نقشه برداری منطقه ربط
zigzag connection اتصال زیگزاگ
ground connection اتصال زمین
star connection اتصال ستاره
delta connection اتصال مثلث
delta connection سیم پیچ مثلث
delta connection اتصال دلتا
two phase connection اتصال یا مدار دو فازه
trunk connection اتصال مشترکین از طریق ترانک
electric connection اتصال الکتریکی
exhaust connection اتصال خروجی
three phase connection اتصال سه فازه
telephone connection اتصال تلفنی
taylor connection اتصال تیلور
tandom connection اتصال ابشاری
tandom connection اتصال دنبال هم
phonograph connection پریز مخصوص پیکاپ
connection terminal پایانه اتصال
to catch the connection وسیله نقلیه رابط را گرفتن
air hose connection اتصالشلنگهوا
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
telephone test connection اتصال ازمایش تلفن
electrical connection panel صفحهاتصالبهبرق
rear [front] connection اتصال [جلوئی] پشتی
open delta connection اتصال مثلث باز
post-insulated connection پس از پیوند عایق دار شده
He talked in this connection (vein). دراین زمینه صحبت کرد
double delta connection اتصال مثلث دوبل
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
zig zag connection اتصال زیگزاگی
idle current connection اتصال جریان بی باری
video connection panel صفحهاتصالبهنمایشگر
main circuit connection اتصال مدار اصلی
flexible hose connection رابطانعطافپذیرلوله
series parallel connection اتصال سری- موازی
inlet pipe connection اتصال لوله ورودی
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
idling current connection اتصال جریان بی باری
point to point network شبکه نقطه به نقطه
point to point line خط نقطه به نقطه
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
equipotential bonding conductor connection ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths] صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
point نمره درس پوان
point four اصل چهار
point ماده اصل
point تیزکردن
point نقطه
point سر
point نوک
point نقطه گذاری کردن ممیز
point متوجه ساختن
point پایان
point مرحله قله
point نشان دادن
point مسیر
point هدف
point نوکدار کردن
point نوک گذاشتن
near point نقطه نزدیک
point درجه امتیاز بازی
point جهت
point موضوع
point گوشه دارکردن
point خاطر نشان کردن
point four رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
off the point بطور بی ربط
three point فن 3 امتیازی کشتی
far point برد بینایی
point to point 1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
to let it get to that point اجازه دادن که به آنجا [موقعیتی] برسد
point four چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
way point ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
point to point نقطه به نقطه
point to point پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point to point را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
in point مناسب
in point بجا
off the point بطور نامربوط
off the point بدون اینکه وابستگی داشته باشد
One point for you. یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
zero point نقطه صفر
point ممیز [در کسر اعشاری] [ریاضی]
to point to something به چیزی اشاره کردن
to point to something به چیزی متوجه کردن
let point امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
try for point تلاش برای کسب امتیاز
to the point بجا
to the point مربوط بموضوع
to come to a point باریک شدن
to come to a point بنوک رسیدن
in point در خور
point نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
the point is اصل مطلب این است
point سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
point نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
point محل شروع چیزی
point درصد
point نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد
point مرکز راس حد
point محل
point دماغه
point نقطه نوک
point out <idiom> توضیح دادن
point امتیاز
point نقط ه
point که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
point هدف گیری کردن
point نشانه روی کردن
point رسد نوک
point به سمت متوجه کردن
point قطبهای باطری یاپلاتین
point نکته
point باریک کردن
point راس
point محل یا موقعیت
point نشان میدهد
come to the point <idiom> به نکتهاصلی رسیدن
point نقطه گذاری کردن
beside the point <idiom> مسائل حاشیهای
point محل مرکز
not to point پرت بیجا
point اصل
point اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
not to point بیرون از موضوع
not to the point خارج از موضوع
Now he gets the point! <idiom> دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
point مقصود
point پوینت
off to a point باریک شده نوک پیدامیکند
on the point of going در شرف رفتن
point اشاره کردن
The point is that… چیزی که هست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com