Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (5 milliseconds)
English
Persian
consolidated dining facility
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
Other Matches
dining facility
ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
dining
شام خوردن شام دادن
dining
ناهار خوردن
do us the p of dining with us
ازصرف ناهارباماماراخوشوقت فرمائید
dining room
اطاق ناهار خوری
dining rooms
اطاق ناهار خوری
dining rooms
اطاق نهارخوری
dining car
واگن رستوران قطار
dining room
اطاق نهارخوری
dining cars
واگن رستوران قطار
dining table
میزغذاخوری
dining section
قسمتغذاخوری
consolidated
جمع شده
consolidated
یک پارچه
consolidated
محکم
To clear the dining table.
میز ( سفره ) را جمع کردن
consolidated annuities
دیون عمومی
over consolidated clay
خاک رس پیشفشرده
consolidated fund
سرمایه ذخیره
consolidated planning
برنامه ریزی تلفیقی
consolidated debt
بدهی یک کاسه شده
consolidated car
وزن خالص اتومبیل
over consolidated clay
خاک رس متراکم شده باپیشفشردگی
consolidated motor pool
خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
consolidated pack ice
مجموعه یخهای شناور
consolidated table of allowance
جدول سهمیه عمومی
consolidated table of allowance
جدول سهمیه مشترک
consolidated vehicle table
فهرست خودروهای محموله در کشتی
facility
امکان وسیله
facility
جا
facility
مکان ساختمان
facility
تاسیسات
facility
روانی
facility
وسیله یاساختاری که انجام کاری را ساده میکند
facility
ساختمان بزرگ مجزا
facility
قادر به انجام کاری به سادگی بودن
facility
مهارت
facility
تردستی
facility
وسیله تسهیل روانی
facility
سهولت
facility
وسیله
noncontiguous facility
تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
production facility
سهولت تولید
transmission facility
وسیله انتقال
treatment facility
تاسیسات بهداری
treatment facility
تاسیسات پزشکی
sports facility
تاسیسات ورزشی
leased facility
وسیله اجارهای
lay out facility
سهولت طرح
confinement facility
بازداشتگاه
air facility
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air facility
تاسیسات هوایی
confinement facility
تاسیسات زندان
critical facility
تاسیسات حساس
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
key facility
قسمت مهم
key facility
بخش مهم تاسیسات مهم اداره مهم
air landing facility
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
area confinement facility
بازداشتگاه منطقهای
central food preparation facility
کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com