Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
container traffic	تراکم حمل و نقل کانتینرها
Other Matches
container	محفظه
container	کانتینر
container	قطار و کشتی بکاربرده میشود
container	صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container	لفاف
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container	فرف
container	محتوی
container ship	انبارکشتی
oil container	فرف روغن
less than container load	زیر فرفیت کانتینر
less than container load	کمتر از فرفیت کانتینر
container hold	گنجایشانبارکشتی
freight container	اطاقک حمل بار یکپارچه
water container	فرف اب
food container	فرف غذای قابل حمل
food container	فرف غذا
petrol container	فرف بنزین
container terminal	پایانهبستهها
container truck	کامیونکانتینردار
container transport	حمل و نقل بوسیله کانتینر
airdrop container	جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
gas container	مخزنگاز
freight container	کانتینر حمل بار
airdrop container	جعبه مخصوص بارریزی هوایی
consolidation container	کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
accumulator container	فرف اکومولاتور
air delivery container	جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
container-loading bridge	پلورودبستههابهکشتی
liquid air container	مخزن هوای مایع
container/pallet loader	کانتینر
container/pallet loader	لودرسکویبار
ice cream container	بستنیساز
ice cream container	مخزن
OLE container object	شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
full container load	فرفیت پر کانتینر
to tip something into a container [British E]	چیزی را در محفظه ای ریختن
one-way traffic	عبوریکطرفه
two-way traffic	محلعبوردوطرفه
through traffic	عبور یکسره
through traffic	امد و رفت ترانزیتی
through traffic	ترافیک ترانزیتی
through traffic	شد امد ترانزیتی
traffic	نقل
traffic	امد و شد
traffic	داده پیام دریافتی
traffic	نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic	تجارت غیرقانونی
traffic	ترافیک
traffic	رفت و امد
traffic	تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic	عبور و مرور
traffic	اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
traffic	مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic	گذشتن
traffic	حرکت سیر
traffic	تجارت
traffic	انتقال دریانوردی
traffic	تجارت هدایت شده
traffic	تجمع مدافعان
traffic	رفت و امد وسایل نقلیه
traffic	امد و شد حمل و نقل
traffic	شد وامد
traffic	داد وستدارتباط کسب
traffic	کالا
traffic	عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic	امد وشد رفت وامد
traffic	مخابره
traffic	امد وشدکردن
traffic	امد و رفت
traffic	تردد کردن
traffic	مبادله کالا
transit traffic	عبور ترانزیتی
traffic volume	بار شد و امد
traffic volume	حجم امد و شد
traffic congestion	راهبندان سنگین
traffic signal	نشانه روشن
traffic stud	سنگ راه
traffic signal	چراغ راهنمایی
traffic stream	جریان امد و شد
traffic stream	جریان رفت و امد
traffic circle	دایرهی یک طرفه
merging traffic	ترافیکخیابانفرعیاتوبان
traffic lanes	خطترافیک
traffic jam	ترافیکوراهبندانسنگین
traffic warden	فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
traffic stud	گلمیخ چهارگوش
traffic designer	نقشه کش رفت و امد
traffic circles	دایرهی یک طرفه
road traffic	ترافیک جاده ترافیک خیابان
to direct traffic through	ترافیک را از طریق...هدایت کردن
to regulate the traffic	[جریان] ترافیک را کنترل کرن
to be closed to [all] traffic	برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
to open something to [the] traffic	چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
The traffic is heavy.	ترافیک سنگین است.
traffic lane	یک خط جاده برای یک مسیر
turning traffic	ترافیک پیچ دار
moving traffic	ترافیک در حال حرکت
There is heavy traffic.	ترافیک سنگین است.
street traffic	ترافیک [جاده]
stop-and-go traffic	ترافیک سپر به سپر
dense traffic	ترافیک سنگین
heavy traffic	ترافیک سنگین
street traffic	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
emerging traffic	جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic	ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
incoming traffic	جاده وسایل که می آیند
outgoing traffic	جاده به راستای بیرونی
air traffic	رفت و آمد هواپیمایی
traffic signal	علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic light	چراغ راهنمایی
local traffic	رفت و امد محلی
motor traffic	رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic	رفت و امداتومبیلها
public traffic	رفت و امد همگانی
railway traffic	امد و شد راه اهن
railway traffic	عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
road traffic	رفت و امد خیابان
road traffic	امد وشد خیابان
telecommunication traffic	ترافیک ارتباطات
telecommunication traffic	ترافیک مخابرات
telephone traffic	ترافیک تلفنی
tidal traffic	امد و شد ناقرینه
tidal traffic	شد امدنابرابر
traffic control	کنترل عبور و مرور
induced traffic	ترافیک القایی
inbound traffic	مسیر خارج از کشور
inbound traffic	مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
traffic lights	چراغ راهنمایی
airfield traffic	عبور و مرور فرودگاه
airfield traffic	عبورو مرور در فرودگاه
bus traffic	عبور و مرور اتوبوسها
bus traffic	رفت و امد اتوبوسها
density of traffic	تراکم رفت و امد
density of traffic	تراکم ترافیک
density of traffic	پر پشتی امد و شد
eligible traffic	عبور و مرور مجاز
eligible traffic	حد عبورمجاز مسیرها
freight traffic	رفت و امد بار
generated traffic	شد امد ایجادی
gyratory traffic	امد و شد چرخنده
gyratory traffic	شد امدچرخشی
traffic control	کنترل ترافیک
traffic post	پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic flow	کشش ترافیک
traffic sign	علامت عبور و مرور
traffic lane	مسیر عبور و مرور
traffic induit	ترافیک القایی
traffic induit	شد امد القایی
traffic intensity	شدت عبور و مرور
traffic island	بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic lane	خط شد امد
traffic paint	خط کشی راه
traffic sign	تابلو نشانه گذاری
traffic peak	حداکثر عبور و مرور
traffic peak	تیزه شد امد
traffic sign	لوحه نشانه گذاری
traffic sign	تابلو علایم
traffic release	ساعت عبور ازاد خودروها
traffic density	پرپشتی شد امد
traffic density	سنگینی شد امد
traffic court	دادگاه عبور و مرور
traffic court	دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court	دادگاه تخلفات رانندگی
traffic cut	تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic cut	گره شد امد
traffic density	تکاشف عبور و مرور
traffic density	تراکم عبور و مرور
traffic density	شدت عبور و مرور
traffic control	کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic flow	کشش عبور ومرور
traffic density	فشار امد وشد
traffic density	تراکم امد و شد
airport traffic area	منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
broken traffic line	خط چین برای امد و شد
to regulate the flow of traffic	[جریان] ترافیک را کنترل کرن
commercial road traffic	ترافیک جاده تجاری
broken traffic line	خط گسسته برای امد و شد
traffic on public roads	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
goods traffic [British E]	رفت و آمد بار
goods traffic [British E]	حمل و نقل بار
air traffic control	کنترل عبور و مرور هوایی
air-traffic control	کنترل عبور و مرور هوایی
rush-hour traffic	ساعت شلوغی ترافیک
rush-hour traffic	وقت شلوغ رفت و آمد
traffic on public roads	ترافیک [جاده]
air traffic section	قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
continuous traffic line	خط پر امد و شد
to obstruct [tie up] (the) traffic	رفت و آمد را سد کردن
continuous traffic line	خط پیوسته امد و شد
daylight traffic line	خط منع ایاب ذهاب روزانه
road traffic offences	جرائم راهنمایی و رانندگی
piggy back traffic	حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
domestic air traffic	خطوط هوایی داخلی
domestic air traffic	رفت وامد هواپیماهای داخلی
high speed traffic	ترافیک سریع
high speed traffic	رفت و امدسریع
high speed traffic	امد شد سریع

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com