Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 116 (8 milliseconds)
English	Persian
container transport	حمل و نقل بوسیله کانتینر
Other Matches
container	محتوی
container	قطار و کشتی بکاربرده میشود
container	صندوقهای فلزی بزرگ بااندازههای استانداردکه جهت حمل کالا با کامیون
container	لفاف
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container	فرف
container	کانتینر
container	محفظه
container ship	انبارکشتی
oil container	فرف روغن
food container	فرف غذا
food container	فرف غذای قابل حمل
freight container	کانتینر حمل بار
airdrop container	جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
airdrop container	جعبه مخصوص بارریزی هوایی
less than container load	کمتر از فرفیت کانتینر
less than container load	زیر فرفیت کانتینر
consolidation container	کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
container traffic	تراکم حمل و نقل کانتینرها
freight container	اطاقک حمل بار یکپارچه
gas container	مخزنگاز
container truck	کامیونکانتینردار
container terminal	پایانهبستهها
container hold	گنجایشانبارکشتی
water container	فرف اب
accumulator container	فرف اکومولاتور
petrol container	فرف بنزین
ice cream container	بستنیساز
to tip something into a container [British E]	چیزی را در محفظه ای ریختن
ice cream container	مخزن
full container load	فرفیت پر کانتینر
container/pallet loader	کانتینر
container/pallet loader	لودرسکویبار
air delivery container	جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
container-loading bridge	پلورودبستههابهکشتی
liquid air container	مخزن هوای مایع
OLE container object	شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
through transport	حمل یکسره
transport	انتقال از یک مسیر به دیگری
transport	لایه چهارم در مدل شبکه ISO/ OSI که حاوی اتصال و بررسی و کنترل های مط لوب کیفیت اتصالات است
transport	حمل ونقل
transport	ترابری کردن
transport	حمل ونقل کردن حمل کردن
transport	حمل و نقل
transport	بارکش
transport	حمل کردن
transport	نقل وانتقال دادن
transport	نفی بلد کردن
transport	حمل
transport	ترابری
transport	نقل و انتقال
transport	ترابری حامل
transport	انتقال دادن
transport	وسیله نقلیه
transport	بارکشی
transport	بردن
transport	از خود بیخودشدن از جا در رفتن
transport means	وسیله بارکشی یاحمل ونقل
transport number	عدد انتقال
transport of goods	حمل و نقل بار
transport stream	ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
water transport	ناقلآب
transport caf	غذاخوریکنارجادهمخصوصرانندگانکامیون
transport by rail	حمل و نقل بار بوسیله راه آهن
transport of goods	رفت و آمد بار
transport trade	تجارت حمل و نقل
transport industry	تجارت حمل و نقل
transport business	تجارت حمل و نقل
transport trade	صنعت حمل و نقل
transport industry	صنعت حمل و نقل
transport business	صنعت حمل و نقل
Other means of transport	سایر وسایل نقلیه
attack transport	ناو ترابری نیروی تک
combined transport	حمل و نقل ترکیبی
mode of transport	نوع حمل و نقل
mode of transport	روش حمل
means of transport	وسائط نقلیه
intermodal transport	حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
intermodal transport	حمل با چند نوع وسیله نقلیه
domestic transport	حمل و نقل داخلی
cost of transport	قیمت حمل ونقل
cost of transport	کرایه
transport car	وسیله نقلیه
attack transport	ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
bulk transport	حمل بار به صورت فله
cargo transport	هواپیمای ترابری
motor transport	حمل و نقل موتوری
motor transport	حمل ونقل به وسیله خودرو
soil transport	جابجا کردن خاک
soil transport	حمل خاک
tape transport	حامل نوار
transport area	منطقه حمل و نقل پرسنل
transport charges	کرایه
transport division	قسمت حمل و نقل
multimodal transport	حمل و نقل چند نوعه
multimodal transport	حمل مرکب
multimodal transport	حمل و نقل توسط چند وسیله حمل متفاوت
combined transport operator	عامل حمل و نقل ترکیبی
combined transport document	اسناد حمل ترکیبی
road transport vehicle	کامیون
amphibious transport ship	ترابر اب خاکی
amphibious transport dock	ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious transport dock	ناو حمل و نقل اب خاکی
magnetic tape transport	گرداننده نوار مغناطیسی
magnetic tape transport	انتقال نوار مغناطیسی
air transport group	گروه ترابری هوایی
multimodal transport operator	عامل حمل و نقل چند نوعه
international road transport	ترابری بین المللی جاده ای
road transport vehicle	ماشین باری
air transport operation	عملیات ترابری هوایی
international air transport association	اتحادیه بین المللی حمل و نقل هوایی
air transport liaison officer	افسر رابط ترابری هوایی
air transport allocations board	هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
Berlin Transport Authority [BVG]	اداره ترابری برلین
fiata combined transport bill of lading	بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com