Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
control counter
شماره کنترلی
Other Matches
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
counter
بساط
counter
ضربت متقابله معامله به مثل
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
مقابله کردن
counter
حمله
counter
متقابل
counter
شمارگر
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
ضد
counter
گیشه
counter
پیشخوان باجه
counter
شمارنده
counter
ضربت متقابل
counter
درجهت مخالف
counter
درروبرو
counter
معکوس
counter
بالعکس
counter
مقابله کردن تلافی کردن
counter
شمارشگر
counter
ضربت زدن ضد
counter
مقابل دستگاه شمارنده
counter
عقربه شمارش
counter
پیشخان
counter
پیشخوان
counter
باجه
up/down counter
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
over the counter
خارج از بورس فروخته شده
outside counter
روریهمعکوس
over-the-counter
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
under the counter
<idiom>
مخفیانه فروخته شدن
counter
کنتور
under the counter
قاچاقی
counter
باجه تلاقی کردن
counter-measures
چارهجویی
counter ceiling
سقفواره
counter fire
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter fire
اتش متقابل
counter circuit
کنتور رادار
row counter
رجشمار
counter flood
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter gambit
گامبی متقابل
tape counter
شمارشگرنوار
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell
پیلهای برق وارانی
counter claim
دعوی متقابل
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter credit
اعتبار متقابل
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter current
جریان متقابل
counter charge
دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge
تهمت متقابله
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter ceiling
خوانچه پوش
counter ceiling
کمرپوش
information counter
جایگاهاطلاعات
sequence counter
ترتیب شمار
line counter
شمارنده سطر
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
impluse counter
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
counter trade
تجارت متقابل
to nails to counter
رسوا کردن
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
frequency counter
شمارنده فرکانس
counter mechanism
مکانیسم شمارشگر
counter propaganda
تبلیغ متقابل
turns counter
دور شمار
counter propaganda
پاداوازه گری
counter revolution
ضد انقلاب
location counter
مکان شمار
loop counter
شمارنده حلقه
magnetic counter
کنتور مغناطیسی
ring counter
شمارنده حلقهای
repeat counter
شمارنده تکرار
pulse counter
ضربه شمار
speed counter
شمارشگر عده دور
speed counter
کنتورسرعت
pulse counter
پالس شمار
program counter
شمارشگربرنامه
step counter
گام شمار
program counter
شمارنده برنامه
photon counter
شمارگر فوتونی
modulo n counter
شمارنده به پیمانه
counter revolution
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter agent
عامل خنثی کننده
counter air
ضد هواپیمایی
binary counter
شمارنده دودویی
counter-revolution
ضد انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
ضد انقلاب
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter attraction
کشش متقابل
counter attraction
جاذبه متقابله
counter balance
وزنه تعادلی
counter battery
ضد اتشبار
counter battery
عملیات ضد اتشبار
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter-productive
پادفرآور
counter-productive
آسیبآور
counter-productive
گزندآور
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter approach
استحکامات متقابله
counter-measure
اقدام متقابل
counter-measure
چارهجویی
counter-measure
اقدام جبران کننده
counter-measure
پادکار
counter-measure
پیشگیری
counter-measures
اقدام متقابل
counter-measures
اقدام جبران کننده
counter-measures
پادکار
counter-measures
پیشگیری
counter-productive
زیانبخش
counter berm
سکوی پایه خارجی خاکریز
counter-attacks
حمله متقابله
counter-mure
موج شکن
counter-poise
پل متحرک باسکولی
counter-scrap
دیوار
counter preparation
ضد تهیه
counter preparation
تیر ضد تهیه
counter purchase
خرید متقابل
counter purchase
تهاتر
counter purchase
داد وستد متقابل
counter-lath
توفال
counter-lath
تخته سقف
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
counter-attack
پاتک
counter-attack
حمله متقابله
counter attack
پاتک
counter attack
حمله متقابله
Geiger counter
شمارشگر مولر
Geiger counter
شمارگر گایگر- مولر
counter recoil
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil
عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil
دستگاه عاید
counter transference
انتقال متقابل
counter weight
وزنه تعادل
counter weight
پاسنگ
counter weight
وزنه مقابل
counter-vault
قوس کفبند
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter trade
داد و ستدمتقابل
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter surveillance
ضد مراقبت
counter reconnaisance
ضد شناسایی
counter rotate
چرخش بالاتنه در پیچ
counter sabotage
ضد خرابکاری
counter sign
نشانی
counter sign
اسم عبور
counter sign
اسم شب
counter subversion
ضد خرابکاری
counter subversion
ضد براندازی
detotalizing counter
شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter-change
نقش شطرنجی
counter mechanism
طرزکارشمارشگر
counter memorial
جواب یادداشت
counter memorial
یادداشت متقابل اخطار متقابل
counter military
ضد عملیات نظامی
counter military
مقابله باعملیات نظامی
address counter
نشانی شمار
counter mortar
ضد خمپاره
counter mortar
اتش ضد خمپاره انداز
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter jumper
شاگرد دکان
counter-revolutionary
ضدرژیم
counter guerilla
ضد چریکی
counter guerilla
ضد گریلایی
counter insurgency
ضد شورش
counter intelligence
ضداطلاعات
counter ion
یون مخالف
ticket counter
جایگاهبلیط
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter jumper
فروشنده دکان
counter offensive
پدافند متقابل
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter offer
عرضه متقابل
counter offer
پیشنهاد متقابل
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter offensive
حمله متقابل
counter espionage
ضد جاسوسی
counter-attacks
پاتک
counter-espionage
ضد جاسوسی
counter-brace
تیر تقویت عرضی
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter-arch
[قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse
[محرابی مخالف محراب دیگر]
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
baggage check-in counter
کنترلبستههاوساکها
nial a line to the counter
کذب موضوعی را ثابت کردن
counter attack to outside hook
پلنگ شکن
counter current principle
اصول جریان متقابل
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
current location counter
شمارنده مکان فعلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com