Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
control group
گروه گواه
Search result with all words
amphibious control group
گروه کنترل اب خاکی
Other Matches
group
گروه
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
حزب
group
شیعه
t group
گروه T
t group
گروه حساسیت اموزی
group
ناوگروه
group
دسته بندی کردن
group
دسته
group
انجمن
group
جمعیت گروه بندی کردن
group
دسته دسته کردن
group
جمع شدن
group
گروه رزمی
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
we group
گروه خودی
in group
گروه خودی
out group
برون گروه
group
جمع اوری چندین چیز با هم
group
مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group
جمع کردن چندین وسیله با هم
group
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
leaving group
گروه ترک کننده
local group
گروه محلی
marginal group
گروه حاشیهای
phosphoryl group
گروه فسفریل
commutative group
گروه جابجاپذیر
membership group
گروه عضویت
minority group
گروه اقلیت
pile group
دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
norm group
گروه هنجار
open group
گروه باز
between group variance
پراکنش میان گروهی
natural group
گروه طبیعی
point group
گروه نقطهای
bridged group
گروه پل شده
bridging group
گروه پل شده
user group
گروه کاربران
user group
گروه استفاده کننده
carbonyl group
گروه کربونیل
carboxylic group
کروه کربوکسیلی
tractor group
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group
گروه تیوکربونیل
boat group
ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
artillery group
گروه توپخانه
attack group
گروه تک
attack group
گروه تک به ساحل
substituent group
گروه استخلافی
within group variance
پراکنش درون گروهی
battle group
واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
battle group
گروه نبرد
beach group
گروه خدمات ساحلی
task group
گروه ماموریت زمینی
task group
ناو گروه مامور اجرای عملیات
selected group
گروه گزیده
salvage group
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group
گروه بازیابی وسایل
repeating group
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group
گروه مرجع
product group
کالاهی مشابه
primary group
گروه نخستین
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
side group
گروه جانبی
tail group
مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group
گروه تقارن
coacting group
گروه همکار
group atmosphere
جو گروهی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
command group
گروه فرماندهی
standardization group
گروه معیاریابی
spelling group
حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
army group
گروه ارتش
experimental group
گروه ازمایشی
feeding group
گروه تغذیه کننده
group acceptance
پذیرش گروهی
group captain
سرهنگ هوایی
group casting
ریخته گری
criterion group
گروه ملاک
group casting
ریخته گری گروهی
group consciousness
اگاهی گروهی
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
group contagion
سرایت گروهی
group contracts
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group discussion
بحث گروهی
group drive
محرکه گروهی
group dynamics
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
gas group
گروه گاز
functional group
گروه عاملی
dead group
زاویه بیروح
feeding group
قسمت خوراک دهنده
entry group
گروه واجد شرایط
entry group
واجدین شرایط تخصصی شغلی
entering group
گروه وارد شونده
end group
گروه انتهایی
encounter group
گروه رویارویی
formal group
گروه رسمی
diastereotopic group
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
detail group
دسته ماموربیگاری
detail group
قسمت بیگاری
deactivating group
گروه کم کننده فعالیت
dead group
زمین بیروح
group dynamics
پویش گروهی
group factors
عاملهای گروهی
group rendezvous
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group analysis
تحلیل گروه
group selector
سلکتور گروهی
group separator
جداساز گروه
group structure
ساخت گروهی
group teaming
ریخته گری گروهی
group test
ازمون گروهی
group theory
نظریه گروهها
group theory
نظریه گروهی
group velocity
سرعت گروهی
hydrogxyl group
گروه هیدروکسیل
group printing
چاپ گروهی
group pressure
فشار گروهی
group of targets
گروه هدفها
group frequency
بسامد گروهی
group identification
همانند سازی گروهی
group index
شاخص گروه
group index
اندیس گروه
group interview
مصاحبه گروهی
group mark
نشان گروه
group mark
علامت گروه
group membership
عضویت گروهی
group norms
هنجارهای گروهی
group of targets
گروه اماجها
infinite group
گروه نامتناهی
interest group
علایقگروهی
acid group
گروه اسید
blood group
تعیین کردن
finite group
گروه متناهی
[ریاضی]
air group
گروه هوایی
extra-group
ناهمراه گروه
[پرنده شناسی]
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
sporadic group
گروه نامنظم
[ریاضی]
group therapy
گروه درمانی
blood group
گروه خون
alkyl group
گروه الکیلی
ginger group
افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
acidic group
گروه اسیدی
acidic group
گروه اسید
adverbial group
گروه قیدی
group practice
گروهپزشکی
peer group
گروه همسالان
splinter group
گروهجداییطلب
noun group
گروهکلمات
acid group
گروه اسیدی
alkyl group
گروه الکیل
aiming group
عوامل مثلث گیری
air group
گروه هوایی یک ناو
age group
گروه سنی
age group
گروه سالخور
management group
ائتلاف چند شرکت
closed group
گروه بسته
abelian group
گروه ابلی
armor group
گروه زرهی
armor group
گروه زره تانک
management group
ائتلاف تجاری
Group theory
نظریه گروه ها
[ریاضی]
amino group
گروه امینی
blood group
گروه خونی
pressure group
گروه فشار
cyclic group
گروه دوری
[ریاضی]
aiming group
دستگاه مثلث گیری
activated methylene group
گروه متیلن فعال شده
group flashing light
چشمک زن دستهای
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
commutative group
[math.]
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
tac log group
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
group occulating light
چراغ ناپیوسته گروهی
group of battery plates
دسته صفحات باتری
air transport group
گروه ترابری هوایی
free amino group
گروه امینی ازاد
sensitivity training group
گروه حساسیت اموزی
special interest group
گروه
Why dont you join our group. ?
چرا به جمع ما نمی آیی ؟
activity group therapy
درمان با فعالیت گروهی
computer users group
گروه استفاده کننده کامپیوتر
age group competition
مسابقه برحسب گروه سنی
close covering group
ناو گروه پشتیبانی نزدیک
special interest group
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
close covering group
ناو گروه مامور پوشش نزدیک
opposition parliamentary group
گروه مخالف در مجلس پارلمانی
[سیاست]
commutative group
[math.]
گروه جابجایی
[ریاضی]
group teaming plate
صفحه ریخته گری گروهی
date time group
گروه ساعت و زمان
carrier air group
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
fire support group
ناو گروه پشتیبانی اتش دریایی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
directive group therapy
درمان رهنمودی گروهی
Abelian group
[math.]
گروه آبلی
[ریاضی]
Abelian group
[math.]
گروه جابجایی پذیر
[ریاضی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com