English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
controller card کارت کنترل کننده
Search result with all words
disk controller card کارت کنترل کننده دیسک
Other Matches
controller بازرس
controller واپا
controller وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
controller وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند
controller سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
controller را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
controller کنترل شده
controller صائن
controller نافم
controller کنترولر رگولاتور
controller نافر کنترل کننده
controller حسابدار ممیز
controller دستگاه فرمان
controller ممیز
controller نافر
controller کنترل کننده
controller تنطیم کننده
drum controller نافم استوانهای
drum controller غلطک فرمان
drum controller کنترل کننده درام
interceptor controller پست کنترل و رهگیری با هواپیماهای رهگیر
interceptor controller افسر مسئول پست استراق سمع
barrel controller کلید غلطکی
automatic controller مراقب خودکار
automatic controller دستگاه فرمان
frequency controller رگولاتور یا نافم فرکانس
industrial controller رئوستای فرمان دهنده
disk controller کنترل کننده دیسک
disk controller کنترل کننده گرده
speed controller کنترلکنندهسرعت
print controller کنترل کننده چاپ
semimagnetic controller دستگاه فرمان نیم مغناطیسی
cluster controller کنترل کننده گروهی
communications controller کنترل کننده ارتباطات
phase controller ماشین تنظیم فاز
peripheral controller کنترل کننده جنبی
peripheral controller کنترل کننده جانبی
micro controller ریز کنترل کننده
manual controller نافم دستی
channel controller کنترل کننده مجرا
integral controller واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
forward air controller نافر مقدم هوایی
dual channel controller کنترل کننده دو کاناله
input output controller کنترل کننده ورودی- خروجی
disk drive controller سیستم عامل دیسک
floppy disk controller کنترل کننده فلاپی دیسک
line printer controller کنترل کننده چاپگر خطی
forward air controller افسر نافرمقدم
full magnetic controller دستگاه فرمان تمام مغناطیسی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
card ورق
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card برگ
card ورق بازی گنجفه
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card کارت
card ورق بازی کردن
card یک کارت پانچ
card پنبه زنی
card ماشین پرداخت پارچه
card برگه
card کارت تبریک کارت عضویت
card مقوا
card کارت ویزیت بلیط
card امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
greetings card کارتتبریک
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
ID card شناسنامه
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
ID card کارت شناسایی
card کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card مین فلز برای تختههای مدار
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
key card کارت کلید کامپیوتر
job card کارت برنامه
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
job card کارت کار
interface card کارت رابط
punch card برگ منگنه
punch card کارت منگنه
punched card کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
punched card کارت منگنه شده
post card کارت پستال
playind card ورق گنجفه
inlay card کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
logic card کارت منطقی
magnetic card کارت مغناطیسی
letter card کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
ledger card کارت معین
key card کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
identification card کارت شناسایی
paper card کارت کاغذی
input card کارت ورودی
punched card کارت پانچ شده
punched card کارت منگنه
vaccination card دفترچه واکسیناسیون
card vote کنارهگیریبهنفعکسی
boarding card کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
red card علامت اخراج اخراج بازیگر
high card کارتبالا
card support حافظورق
green card کارت سبز
card-indexes رجوع شود به file card
card-index رجوع شود به file card
card-carrying واقعی
card-carrying دو آتشه
card-carrying عضو رسمی
cash card کارتمخصوصگرفتنپول
cheque card کارتشناساییمخصوصدریافتچک
vaccination card دفترچه مایه کوبی
to get [be given] your card [British E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
card-cut [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
trump card <idiom> استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card up one's sleeve <idiom> برای روز مبادا نگهداشتن
He is a loose card . خیلی ول است
To play ones last card آخرین تیر ترکش رارها کردن
index card کارتشاخص - کارت Index
card-carrying دارای کارت عضویت
card sharps برگزن
card sharps قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
summary card کارت خلاصه
stub card ته کارت
storm card طوفان نمای دریایی
smart card کارت هوشمند
safety card کارت تامین اتشبار
safety card کارت تامین جنگ افزار
red card کارت قرمز
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range card کارت برد
ram card RAکارت
race card برنامه اسب دوانی
tape to card از نوار به کارت
time card کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
card sharp برگزن
card sharp قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card اخطار
yello card کارت زرد
we left a card on him کارتی در خانه اش گذاشتیم
visting card کارت ویزیت
visiting card کارت اسم درفرانسه
visiting card کارت ویزیت
trailer card کارت پشت بند
to play one's card well از فرصت خود استفاده کامل کردن
to palm a card برگی را در دست غیباندن
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
card reproducer تولیدکننده دوباره کارت
card hopper ناودان کارت
card guide راهنمای کارت
card format قالب کارت
card file پرونده کارتی
card field فیلد کارت
card field میدان کارت
card feed خورد کارت
card face رویه کارت
card hopper قسمت جهنده کارت
card image تصویر کارت
card reader کارت خوان
card rack جای کارت
card rack طاقچه کارت
card punch دستگاه کارت منگنه
card punch کارت منگنه کن
card loader کارت بارکن
card loader بار کننده کارت
card jam گیر کردن کارت
card deck دسته کارت
card deck دستینه کارت
bin card کارت مصرف محتویات فرف
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
account card کارت حساب
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
report card کارنامه
identity card شناسنامه
credit card کارت اعتباری
credit card کارت یاورقه خرید نسیه
playing card گنجفه
playing card ورق گنجفه
binary card کارت دودویی
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
card column ستون کارت
card code کد کارت
card code رمز کارت
card cage محفظه کارت
card board مقوای نازک
card bed بستر کارتها
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com