Dictiornary-Farsi | conversion | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 63 (1 milliseconds)

English	Persian
conversion	تغییر
conversion	تبدیل
conversion	تسعیر
conversion	تغییرکیش
conversion	نوکیشی
conversion	پرتاب ازاد
conversion	استفاده بلاجهت و من غیر حق از مال غیر اختلاس کردن تبدیل یک بدهی به بدهی دیگربا نرخ ارز کمتر
conversion	قلب
conversion	تغییر مذهب
conversion	1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion	لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion	وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion	تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر


Other Matches

double conversion	تبدیل دوگانه
direct conversion	تبدیل مستقیم
data conversion	تبدیل داده ها
crash conversion	تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
conversion transconductance	رسانایی متقابل وارون
conversion tables	جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
conversion table	جدول تبدیل
conversion scale	مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion scale	مقیاس خطی
fiel conversion	تبدیل پرونده
fiel conversion	تبدیل فایل
loan conversion	تجدید نظر در شرایط وام
process conversion	تبدیل فرایند
phased conversion	تبدیل مرحله بندی شده
parallel conversion	تبدیل موازی
media conversion	تبدیل رسانه ها
internal conversion	تبدیل باطنی
internal conversion	تبدیل درونی
frequency conversion	تبدیل فرکانس
file conversion	تبدیل فایل
conversion reaction	واکنش تبدیلی
conversion rate	نرخ تبدیل
conversion factor	ضریب تبدیل
conversion efficiency	بازده تبدیل
conversion cost	هزینه تسعیر
conversion cost	هزینه تبدیل
conversion angle	زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
conversion angle	زاویه حامل مسیر ناو
code conversion	تبدیل کد
code conversion	تبدیل رمز
conversion of shares	تبدیل سهام
conversion neurosis	روان رنجوری تبدیلی
conversion price	بهای تبدیل
conversion price	قیمت تبدیل
conversion hysteria	هیستری تبدیلی
conversion of data	تبدیل عناصر
binary to octal conversion	تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
standard conversion factor	ضریب تبدیل استاندارد
binary to hexadecimal conversion	تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
internal conversion coefficient	ضریب تبدیل داخلی
decimal to octal conversion	تبدیل دهدهی به هشت هشتی
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
file conversion utility	برنامه کمکی تبدیل فایل
decimal to binary conversion	تبدیل دهدهی به دودوئی
energy conversion efficiency	راندمان تبدیل انرژی
decimal to hexadecimal conversion	تبدیل دهدهی به شانزده شانزدهی
binary to decimal conversion	تبدیل دودوئی به دهدهی
bulk petroleum conversion kit	جعبه وسایل تبدیل خودروی عمومی به خودرو حمل موادسوختی
conversion loss of frequency changer cry	اتلاف بلور تغییر دهنده بسامد
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion.	آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.