Dictiornary-Farsi | coordinate system | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 211 (12 milliseconds)

English	Persian
coordinate system	دستگاه مختصات [ریاضی]


Search result with all words

cartesian coordinate system	سیستم مختصات کارتزین
coordinate system of axis	سیستم محورهای مختصات
inertial coordinate system	سیستم مختصات ماندی
rectangular coordinate system	سیستم مختصاتی مستطیلی
relative coordinate system	دستگاه مختصات نسبی
Cartesian coordinate system	دستگاه مختصات دکارتی [ریاضی]
cylindrical coordinate system	دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
spherical coordinate system	دستگاه مختصات کروی [ریاضی]
polar coordinate system	دستگاه مختصات قطبی [ریاضی]
spherical coordinate system [with constant radius]	دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
Other Matches

X coordinate	مختصات بردار افقی
coordinate	کوئور دینانس شدن
coordinate	سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
coordinate	مختصه
coordinate	مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
coordinate	روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
coordinate	تعدیل کردن هم پایه
coordinate	هم رتبه
Y coordinate	مختصات بردار عمودی
coordinate	متناسب یا هماهنگ کردن
coordinate	هم ارا
coordinate	هماهنگ ساختن
coordinate	مختصات
coordinate	مختص
coordinate	مربوط
coordinate	هم پایه
coordinate	همرتبه کردن مختصات
coordinate	متناسب کردن
coordinate	هماهنگ کردن هم اهنگ کردن
coordinate conjunction	حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
coordinate memory	حافظه مختصاتی
coordinate geometry	هندسه تحلیلی [ریاضی]
coordinate code	رمزمربوط به مختصات نقشهای
coordinate code	رمز مختصات نقاط
coordinate axises	محورهای مختصات
coordinate paper	کاغذ مختصاتی
coordinate scale	گونیای مختصات
rectangular coordinate	مختصات متعامد
coordinate scale	گونیا
cylindrical coordinate	مختصات استوانه ای [ریاضی]
input coordinate	مختصات اولیه
polar coordinate	مختصات قطبی
coordinate dimensioning	بعدسازی مختصاتی
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs).	باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
linear system [system of linear equations]	دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
an system	سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system	سامانه
cw system	سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
c.g.s. system	دستگاه سگث
p system	سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
value system	نظام ارزشها
i.f.f. system	دستگاه تشخیص
system	نظم ترتیب
system	سازگان
system	هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
the system of	رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
the system of	the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
system	مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system	ترتیب
system	طرز روش
system	رشته دستگاه
system	اصول وجود
system	اسلوب
system	سلسله
system	دستگاه
system	سازمان
system	سیستم
system	همست
system	سلسله رشته
system	نظام
system	نظم منظومه
system	قاعده رویه
system	طرز اسلوب
system	جهاز
system	همستاد روش
system	طریقه
system	تشکیلات
system	نظام سیستم
system	مجموعه سازمان
system	منظومه
system	روش اصول
system international	سیستم بین المللی
magnetic system	سیستم مغناطیسی
system installation	نصب سیستم
system log	شرح ماوقع سیستم
system of units	سلسه احاد
system of units	دستگاه یکانها
system of forces	دستگاه نیروها
system library	کتابخانه سیستم
lymphatic system	دستگاه لنفاوی
System Monitor	امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
limbic system	دستگاه کناری
system loader	بارکننده سیستم
london system	سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
system mangement	مدیریت سیستم
system maintenance	تامین و نگهداری سیستم
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
system interrupt	وقفه سیستم
makagonov system	سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
system indicator	طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
magnet system	سیستم اهنربایی
total system	سیستم کامل
system flowchart	نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
merit system	نظام شایستگی نگر
system floder	مخزن سیستم
system file	فایل سیستم
microcomputer system	سیستم ریزکامپیوتری
miniature system	خرده نظام
mature system	سیستم کامل
system generation	ایجاد سیستم
system follow up	ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
maroczy system	سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system implementation	پیاده سازی سیستم
management system	سیستم مدیریت
management system	سیستم اداره
system generator	مولد سیستم
measuring system	سیستم سنجش
market system	نظام بازار
system generation	تولید سیستم
mixed system	نظام مختلط
target system	سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
geocentric system	دستگاه زمین مرکزی
system standard	معیار سیستم
geniculostriate system	دستگاه مخطط زانویی
teleran system	نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
system software	نرم افزار سیستم
system security	حفافت سیستم
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
text system	سیستم متن
system resource	وسیله سیستم
household system	نظام خانوادگی
household system	نظام تولیدخانوادگی
freshwater system	سیستم لوله کشی اب شیرین
system resource	منبع سیستم
hydraulic system	سیستم هیدرولیک
giorgi system	دستگاه جورجی
system standard	استانداردسیستم
system study	مطالعه سیستم
tax system	نظام مالیاتی
target system	سیستم هدفها
heliocentric system	دستگاه خورشید مرکزی
tandem system	سیستم دو پشته
system's design	مدل سیستم طرزساخت سیستم
hexagonal system	دستگاه شش گوشهای
system's design	طرح سیستم
system's design	ساختمان سیستم
system unit	محفظه سیستم
system time	ساعت سیستم
tectopulvinar system	دستگاه بامی- پروانهای
telephone system	سیستم تلفن
system time	زمان سیستم
system testing	ازمایش سیستم
system test	ازمون سیستم
system resolution	تفکیک سیستم کار دستگاه
the nervous system	سلسله پیهای نباتی
inquiry system	سیستم پرسش- پاسخ
integrate system	سیستم مجتمع
system planning	طرح ریزی سیستم
system overhead	مازاد سیستم
illuminating system	سیستم روشنایی
interactive system	سیستم فعل و انفعالی
system overhead	بالاسری سیتم
intercommunication system	ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
intercommunication system	سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
vantilating system	سیستم تهویه
system of ventilation	سیستم تهویه
interphone system	سیستم تلفنی
irrigation system	شبکه ابیاری
isolated system	سیستم منزوی
system priorities	تقدم های سیستم
system program	برنامه سیستم
system reset	راه اندازی مجدد سیستم
system prompt	اعلان سیستم
the vascular system	سلسله اوندهاومجراها
ignition system	سیستم احتراق موتور
system programs	برنامههای سیستم
incentive system	نظام تشویقی
indeterminate system	سیستمی که وضعیت منط قی
indeterminate system	آن قابل پیش بینی نیست
induction system	سیستم مکش
system programming	برنامه نویسی سیستم
system programmer	برنامه نویس سیستم
information system	سیستم اطلاعاتی
information system	سیستم اطلاعات
system of units	دستگاه واحدها
system analyst	تحلیلگر سیستم
point system	شرط بندی براساس امتیاز
synchronous system	سیستم همگام
polyphase system	دستگاه چندفاز
power system	شبکه نیرو
power system	سیستم قدرت سیستم انرژی
symmetrical system	جریان متقارن
practical system	دستگاه یکانهای عملی
swiss system	نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
swiss system	سیستم سویس
price system	نظام قیمت
price system	نظام قیمتی
price system	نسبت و رابطه قیمتها با هم
planning system	نظام برنامه ریزی
planetary system	شمسی
organ system	دستگاه
orthorhomobic system	دستگاه راست گوشه
rhombic system	دستگاه راست گوشه
system analysis	تحلیل سازگان
parallel system	شبکه موازی
system analysis	روش تجزیه وتحلیل جریان کار
payroll system	سیستم پرداخت حقوق
phonetic system	سیستم صوتی
system analysis	سیستم انالیز
physiocratic system	روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است