Dictiornary-Farsi | cosmic microwave radiation background | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 191 (10 milliseconds)

English	Persian
cosmic microwave radiation background	زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی


Other Matches

microwave radiation	اشعه میکروموجی
cosmic radiation	پرتو کیهانی
cosmic radiation	تابش کیهانی
background radiation	تابش زمینه
background radiation	تشعشعات هستهای محیطی تشعشعات محیطی
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
microwave	میکروویو
microwave	ریز موج میکرو ویو
microwave	ریزموج
microwave	میکروموج
microwave	ریز موج
microwave	موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی
microwave	کهموج
microwave transmitter	انتقالریزموج
microwave oven	اجاقماکروفر
microwave dish	بشقابریزموج
microwave hop	یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
microwave transmission lines	خطوط انتقال ریزموج
cosmic	مربوط بعالم هستی
cosmic	کیهانی
cosmic	وابسته بگیتی
cosmic	مربوط به عالم هستی
cosmic rays	اشعه کیهانی
cosmic ray	اشعههستهای
cosmic composition	ترکیب کیهانی
cosmic particles	ذرات کیهانی
cosmic dust	غبار کیهانی
cosmic rays	تابش کیهانی
cosmic rays	پرتو کیهانی
cosmic rays	پرتوهای کاسمیک
cosmic rays	تشعشع کاسمیک
primary cosmic rays	تابش کیهانی
primary cosmic rays	پرتو کیهانی
background	زمینه
We know very little about his background.	ازسوابق او اطلاع کمی در دست است
background	دورنمای عقب
background	برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
background	چاپ گرفتن از کامپیوتر وقتی مشغول به کار دیگری است
background	فعالیت ارتباط دادهای
background	که به عنوان کاری با تقدم پایین برخود میشود
background	نهانگاه
background	کار با حق تقدم پایین
background	تجربه
background	پس زمینه
background	اصلی است
background	اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
background	تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background	رنگ صفحه تصویرکامپیوتر.
background	امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند
background	سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background	نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
background	معلومات قبلی
background	سابقه
background	دورنما
background	فرآیند با حق تقدم پایین که تا وقتی منبع فرآیند بزرگ فراهم شود پردازش میشود
background	فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
background process	فرایندهای پس زمینه
background printing	چاپ پس زمینه
background processing	پردازش زمینهای
background program	برنامه زمینهای
background program	برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
background processing	فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
background processing	کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
plaster background	مایه گچ کاری سفیدکاری ساختمان
background noise	صدای پس زمینه
display background	زمینه نمایش
background noise	پارازیت
family background	پیشینه خانوادگی
background music	موسیقی متن
background sound	موسیقی متن
background recalculation	محاسبه مجدد پس زمینه
plaster background	دورنمای گچ کاری
background program	برنامه پس زمینهای
background noise	اختلال پس زمینه
background noise	در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
background music	موسیقی پس زمینه
background sound	موزیک متن
background music	موزیک متن
background reflection	بازتاب زمینهای
background communication	ارتباط پس زمینه
background count	عکس العمل تشعشع
background current	جریان زمینه
background job	program background
background level	تراز زمینه
background level	الودگی متن الودگی زمینه
background noise	همهمه
background noise	اصوات مزاحم
background sound	موسیقی پس زمینه
signal background plate	صفحهپشتعلامت
This painting has a green background.	زمینه این تابلو سبز است
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation}* ]* .	این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
radiation	اشعه
x radiation	اشعه ایکس
radiation	پرتوافکنی پرتوگستری
x radiation	پرتو ایکس
x radiation	تشعشع اشعه مجهول
radiation	درخشش
radiation	پرتو
radiation	جلا
radiation	برق
radiation	پرتوافکنی
radiation	تشعشع اتمی
radiation	پرتوافشانی
radiation	تشعشع
radiation	تابش
radiation shield	وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
radiation scattering	تفرق تابشها
radiation source	منبع تشعشع
soft radiation	تابش نرم
radiation scattering	انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
radiation ionization	یونش فوتونی
radiation laws	قوانین تابش
radiation loss	گمگشتگی تابش
radiation of heat	تابش
radiation of heat	گرما
radiation of heat	انتقال گرمابوسیله تابش
radiation pattern	الگوی تابش
radiation pressure	فشار تشعشع
space radiation	تشعشع رادیویی
ultraviolet radiation	تابش فرابنفش
radiation sickness	بیماری اشعه
radiation sickness	بیماری تابشی
radiation sickness	بیماری برتابشی
scattered radiation	تشعشع پراکنده
radiation loss	تلف تشعشع
wave radiation	تابش موج
visible radiation	طیف مرئی
visible radiation	تابش مرئی
vdt radiation	پرتوافکنی VDT
total radiation	تشعشع کل
total radiation	تابش کل
thermal radiation	تابش حرارتی
thermal radiation	تشعشع حرارتی
terrestrial radiation	تابشهای زمینی
solar radiation	اشعهانرژیخورشیدی
adaptive radiation	پرتوش سازگار
extraterrestrial radiation	تابشهای ماوراء زمینی
fluorescent radiation	تشعشع فلورسنت
gamma radiation	اشعه گاما
gamma radiation	پرتو گاما
hard radiation	تابش یا پرتو سخت
heat radiation	تابش گرما
induced radiation	تشعشع القایی
intensity of radiation	شدت تشعشع
ionizing radiation	تابش یونیزه کننده
energy radiation	تابش انرژی
electronic radiation	تشعشع الکترونی
alpha radiation	وقوع طبیعی پرتو
annihilation radiation	تابش نابودی
beta radiation	اشعه بتا
beta radiation	پرتو بتا
blackbody radiation	تابش جسم سیاه
corpuscular radiation	تشعشع ذرهای
directive radiation	تشعشع جهت دار
electromagnetic radiation	تابشهای الکترومگنتیک
electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی
ionizing radiation	تابش یون ساز
exciting radiation	تابش برانگیزاننده
radiation energy	انرژی تابشی
radiation intensity	شدت تابش
radiation cooling	سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
radiation density	تراکم تابش
radiation efficiency	راندمان تابش
radiation intensity	شدت تشعشع اتمی
radiation excitation	تحریک تابشی
radiation field	میدان تابش
radiation hazard	گزند تابش
radiation constants	ثابتهای تابش
prompt radiation	تشعشع کامل
polarized radiation	تابش قطبیده
near ultraviolet radiation	تابش فرابنفش نزدیک
neutron radiation	تشعشع نوترونی
nuclear radiation	تشعشع هستهای
radiation ionization	یونش تابشی
radiation hardening	سخت گردانی تابشی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک بهداشت
airborne radiation thermometer	میزان الحراره تشعشعی هوابرد
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
The Physics of Radiation Protection	بهداشت پرتوی
black body radiation	اشعه جسم سیاه
kirchhoff radiation law	قانون تابش کیرشهف
net radiation factor	ضریب تابش خالص
planck's radiation law	قانون تابش پلانک
polarized electromagnetic radiation	تابش الکترومغناطیسی قطبیده
solar radiation pressure	فشار تشعشعی خورشیغ
ultra violet radiation	تشعشع ماوراء بنفش
magnetic dipole radiation	تشعشع دوقطبی مغناطیسی
black body radiation	تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
van allen radiation belt	کمربندهای تابشی وان الن
laser [light amplification by stimulated emission of radiation]	لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]