English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
English Persian
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil دستگاه عاید
Search result with all words
counter recoil cylinder استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
recoil بحال نخستین برگشتن
recoil پس زدن عود کردن
recoil پس نشستن
recoil فنری بودن
recoil واکنش داشتن بر
recoil لگد زدن تفنگ
recoil پس زدن
recoil عقب نشینی
recoil عقب نشینی کردن توپ
recoil بحال خود برگشتن
recoil پس زنی
recoil پی نشینی
recoil دفع ضربت تیراندازی
recoil برگشت
electron recoil بازگشت الکترون
long recoil طول عقب نشینی زیاد
long recoil عقب نشینی طولانی
recoil cylinder استوانه دافع
recoil mechanism دستگاه عقب نشینی
recoil mechanism مکانیسم عقب نشینی
recoil operated مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil operated مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoil pit چاله تیر قائم
recoil sleigh درشکهسورتمهاسبی
recoil system دستگاه دافع توپ
short recoil عقب نشینی کوتاه
recoil system سیستم عقب نشینی توپ
recoil system سیستم دافع
recoil pit چاله عقب نشینی لوله
counter باجه تلاقی کردن
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter شمارگر
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
under the counter قاچاقی
over the counter خارج از بورس فروخته شده
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
outside counter روریهمعکوس
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
counter کنتور
counter پیشخوان باجه
counter بالعکس
counter معکوس
counter درروبرو
counter شمارشگر
counter مقابله کردن
counter ضربت زدن ضد
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter عقربه شمارش
counter درجهت مخالف
counter ضربت متقابل
counter شمارنده
counter بساط
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter پیشخان
counter پیشخوان
counter باجه
counter گیشه
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter متقابل
counter حمله
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter ضد
repeat counter شمارنده تکرار
turns counter دور شمار
to nails to counter رسوا کردن
step counter گام شمار
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage ضد جاسوسی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter espionage ضد جاسوسی
speed counter کنتورسرعت
speed counter شمارشگر عده دور
counter-attacks پاتک
sequence counter ترتیب شمار
ring counter شمارنده حلقهای
counter-attacks حمله متقابله
photon counter شمارگر فوتونی
pulse counter ضربه شمار
frequency counter شمارنده فرکانس
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
line counter شمارنده سطر
counter weight وزنه مقابل
counter weight پاسنگ
loop counter شمارنده حلقه
magnetic counter کنتور مغناطیسی
modulo n counter شمارنده به پیمانه
program counter شمارنده برنامه
program counter شمارشگربرنامه
pulse counter پالس شمار
location counter مکان شمار
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter attack حمله متقابله
counter-revolutionary ضدرژیم
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
row counter رجشمار
counter-change نقش شطرنجی
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-lath تخته سقف
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
Geiger counter شمارشگر مولر
counter-vault قوس کفبند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
counter-lath توفال
counter attack پاتک
information counter جایگاهاطلاعات
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام متقابل
counter-measure پیشگیری
counter-measure پادکار
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام متقابل
counter-attack حمله متقابله
counter-attack پاتک
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures پادکار
counter-measures پیشگیری
counter offer عرضه متقابل
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-productive پادفرآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive گزندآور
counter-productive زیانبخش
counter weight وزنه تعادل
counter jumper فروشنده دکان
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current جریان متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit اعتبار متقابل
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter fire اتش متقابل
binary counter شمارنده دودویی
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter ion یون مخالف
counter intelligence ضداطلاعات
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter approach استحکامات متقابله
control counter شماره کنترلی
counter propaganda تبلیغ متقابل
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air ضد هواپیمایی
counter agent عامل خنثی کننده
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter attraction کشش متقابل
counter attraction جاذبه متقابله
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
counter ceiling خوانچه پوش
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter propaganda پاداوازه گری
counter transference انتقال متقابل
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
counter sabotage ضد خرابکاری
counter sign نشانی
counter sign اسم عبور
counter sign اسم شب
counter subversion ضد خرابکاری
counter subversion ضد براندازی
counter surveillance ضد مراقبت
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter purchase تهاتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com