English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (3 milliseconds)
English Persian
craft union اتحادیه صنفی
craft union اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
Other Matches
craft پیشه
craft حرفه
craft وسیله حمل و نقل
craft مهارت نیرنگ
craft کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
craft صنعت
craft شناوه کوچک
craft شناوک
craft هنر
wood craft جنگل شناسی از لحاظ شکار
state craft سیاستمداری
To be a master of ones craft. درفن خود استاد بودن
air craft هواپیما
assault craft ناوچه نیروبر
assault craft ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
space craft فضاپیما
stage craft فن درست کردن نمایش
craft guild صنف پیشه وران
small craft کشتیهای کوچک ضتی ب
king craft کشورداری
mother craft مادری
mother craft بچه پروری
king craft سیاست پادشاهی
hover craft هواناو
hover craft هاور کرافت
landing craft کرجی ساحلی
rotor craft هواپیمای ملخ دار
service craft قایق گشتی
leech craft پزشکی
service craft ناوهای خدماتی دریایی
small craft کرجی ها
king craft سیاست
landing craft assault قایق نیرو پیاده کن
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
small craft warning پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
craft revolving fund حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
tile maker's craft کاشیگری
landing craft raiding قایق هجومی
union اتصال
union اتحاد واتفاق
union تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union اتحاد
union پیوند اتحادیه اتصالی
union اتحاد سازش
union مهره ماسوره
union موافقت
union اشتراک منافع
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
union <adj.> اتحادیه کارگری
union یگانگی
union وحدت اتصال
union پیوستگی
union پیوند وصلت
union اجتماع
union اتحاد اتحادیه
union الحاق
union <adj.> اتحادیه صنفی
non union جدا از اتحادیه صنفی
union <adj.> سندیکای کارگری
union اتحادیه
nut and union مهره ماسوره
radiator union پیچ و مهره رادیاتور
union suit پیراهن و شلوار یکپارچه
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
union plate صفحه چند چشمی
union hook قلاب دو حلقه
Soviet Union اتحاد شوروی
European Union [EU] اتحادیه اروپا
vertical union اتحادیه صنعتی
post union اتحاد پستی بین المللی
labor union سندیکای کارگری
trade union اتحادیه تجارتی
trade union اتحادیه بازرگانی
trade union اتحادیه تجاری
trade union اتحادیه کارگری
trade union اتحادیه صنفی
trade union اتحادیه اصناف
Union Jacks پرچم ملی انگلیس
Union Jack پرچم سینه
Union Jack پرچم ملی انگلیس
labor union اتحادیه کارگران
labor union اتحادیه کارگری
Union Jacks پرچم سینه
industrial union اتحادیه صنعتی
economic union اتحادیه اقتصادی
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
industrial union اتحادیهای که هر نوع کارگر بدون توجه به کارش میتواند در ان عضو باشد
international union اتحادیههای بین المللی
international union اتحادیه بین المللی
labour union اتحادیه کارگران
business union اتحادیه بازرگانی
company union اتحادیه شرکت
credit union موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
customs union اتحادیه گمرکی
custom union اتحادیه گمرکی
union [set theory] اجتماع [مجموعه] [ریاضی]
carpet exporters union اتحادیه صادرکنندگان فرش
pan american union اتحادیه پان امریکن
male union nut محلقرارگیریپیچ
three eyed union plate shamrockplate ,face monkey: syn
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
western european union لوگزامبورک هلند
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
three eyed union plate صفحه سه چشمی
female union nut محلقرارگیریمهره
Union of Soviet Socialist Republics اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com