Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
critical flicker frequency
بسامد شاخص در سوسو زدن
Other Matches
flicker fusion frequency
بسامد در هم امیزی سوسوها
critical frequency
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency
فرکانس بحرانی
critical frequency
فرکانس مرزی
flicker
چشمک زن
flicker
ی
flicker
سوسوزدن
flicker
پرپرزدن جنبش
flicker
سوسو
flicker
تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker
در اهتزازبودن
flicker
لرزیدن
flea flicker
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
flicker free
ی ندارد
critical value
ارزش بحرانی
critical
شاخص
self critical
انتقاد کننده از خود
critical
حیاتی بحرانی
critical
مهم
critical
حساس
critical
منتقدانه
critical
وخیم نکوهشی
critical
انتقادی
critical
واقع درمرحله انتقال
critical
وخیم انتقادی قابل تامل
critical
خطرناک
critical
بحرانی
critical
وخیم
critical materials
تجهیزات مهم
critical concentration
میزان تمرکز بحرانی
critical assembly
ترتیب بحرانی
critical path
مسیر بحرانی
critical materials
اقلام حیاتی و مهم
critical activity
فعالیت بحرانی
critical altitude
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical altitude
ارتفاع بحرانی
critical amplification
تقویت بحرانی
critical angle
زاویه بحرانی
critical area
ناحیه بحرانی
critical path
مسیربحرانی
critical coupling
تزویج بحرانی
critical coupling
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical mass
جرم بحرانی
critical mass
توده حساس
critical height
ارتفاع بحرانی
critical height
بلندی بحرانی
critical intelligence
اطلاعات مهم
critical intelligence
اطلاعات حیاتی
critical isotherm
هم دمای بحرانی
critical item
اماد حساس
critical item
اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit
حد بحرانی
critical magnitude
اندازه بحرانی
critical flow
جریان بحرانی
critical facility
تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical current
شدت بحرانی
critical damping
خفیدگی بحرانی
critical damping
میرائی اپریودیک
critical damping
میرائی بحرانی
critical date
مدت زمان بحرانی
critical deformation
تغییر شکل بحرانی
critical density
چگالی بحرانی
critical depth
عمق بحرانی
critical engine
موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical facility
تاسیسات حساس
critical mass
توده مهم
mission critical
برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
critical region
ناحیه شاخص
critical region
منطقه بحرانی
critical region
ناحیه بحرانی
critical ratio
بهر شاخص
critical pressure
فشار بحرانی
critical position
پوزیسیون حساس
critical pollution
الودگی بحرانی
critical point
نقطه فرود در پرش با اسکی
critical resistance
مقدار مقاومت بحرانی
critical resistance
مقاومت بحرانی
critical speed
سرعت بحرانی
mission critical
که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical valve
مقدار بحرانی
critical values
مقادیر شاخص
critical velocity
سرعت بحرانی
critical temperature
درجه حرارت بحرانی
critical temperature
دمای بحرانی
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
critical point
نقطه بحرانی
Critical Regonalism
منطقه ی بحرانی
critical period
دوره بحرانی
critical period
دوره شاخص
critical incidents technique
شیوه رویدادهای شاخص
critical molecular mass
جرم مولکولی بحرانی
critical path method
سی پی ام
critical grid current
شدت بحرانی شبکه
critical heat flux
چگالی جریان شبکه
critical grid voltage
ولتاژ بحرانی شبکه
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
critical path method
روش مسیر بحرانی
critical grid current
جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical heat flux
شارحرارتی بحرانی
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical voltage parabola
شلجمی مقدار ولت قطع
critical wave legth
طول موج بحرانی
critical mach number
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
thermal critical point
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical grid current
جریان بحرانی شبکه
critical cooling rate
میزان سرد کنندگی بحرانی
critical build up resistance
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical angle of attack
زاویه حمله
critical angle of attack
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack
زاویه حمله بحرانی
critical degree of polymerization
درجه بحرانی بسپارش
critical raynold's number
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical closing speed
سرعت بحرانی پایین
critical anode distance
فاصله بحرانی اندی
critical grid bias
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
thermal critical point
نقطه توقف
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
thermal critical point
نقطه تبدیل حرارتی
critical backing pressure
فشار حد خلاء بحرانی
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture .
کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
frequency
تعداد پریودها پریودیسیته وفور
frequency
بسامد
frequency
تواتر
frequency
فراوانی تردد
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
تکرار
frequency
فرکانس تناوب
frequency
فراوانی
frequency
فرکانس
frequency
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
frequency
کثرت وقوع
frequency
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
frequency
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
frequency synthesizer
ترکیب یا تلفیق کننده فرکانس
frequency table
جدول بسامد
frequency tolerance
میزان تغییر مجاز فرکانس
frequency shift
انحراف یا شیفت فرکانس
frequency transformer
مبدل یا ترانسفورماتورفرکانس
frequency tripler
دستگاه سه برابرکننده فرکانس
frequency standard
استاندارد فرکانس
frequency stabilizer
پایدارکننده فرکانس
frequency stabilization
پایدار نمودن فرکانس
frequency stability
پایداری فرکانس
frequency spectrum
بیناب فرکانس
frequency spectrum
طیف فرکانس
frequency mixing
ترکیب فرکانس
frequency sweep
انحراف یا شیفت فرکانس
frequency triplication
تریپلاژ فرکانس
frequency tuning
تنظیم فرکانس
impluse frequency
فرکانس پالس
image frequency
فرکانس تصویر
idle frequency
فرکانس بی باری
hum frequency
فرکانس اغتشاشات صوتی
high frequency
فرکانس بالا
high frequency
فرکانس رادیویی بین 3 تا 03مگاهرتز مورد استفاده درمخابرات هوا به دریا
high frequency
بسامد بالا
high frequency
پربسامد
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
group frequency
بسامد گروهی
fundamental frequency
بسامد اصلی
frequency variation
تغییر یا نوسان فرکانس
impluse frequency
فرکانس پولز
frequency separation
جداسازی فرکانس
frequency response
خم دامنه- بسامد
frequency plan
طرح فرکانس
frequency parameter
پارامتر فرکانس
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
frequency of resonance
فرکانس رزونانس
frequency modulation
مدولاسیون فرکانس
frequency modulation
تلفیق فرکانس
frequency modulator
مدولاتور فرکانس
quenching frequency
فرکانس نوسان
frequency monitor
دستگاه کنترل فرکانس
frequency multiplication
افزایش فرکانس
frequency of calls
تراکم ترافیک
frequency of calls
تراکم مکالمه
frequency of oscillations
فرکانس نوسان
frequency modulation
تحمیل بسامدی
frequency polygon
نمودار چند ضلعی بسامد
frequency response
واکنش بسامدی
frequency respone
پاسخ فرکانس
frequency resistering
ثبت و ضبط فرکانس
frequency relay
رله سلکتیو
frequency regulator
رگولاتور فرکانس
frequency region
ناحیه فرکانس
frequency mixture
ترکیب فرکانس
frequency modulated
مدوله فرکانس
frequency modulation
تلفیق بسامدی
frequency region
حیطه فرکانس
frequency recorder
ضباط فرکانس
frequency recorder
ثبات فرکانس
frequency range
محدوده فرکانس نامی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com