English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
critical pollution الودگی بحرانی
Other Matches
pollution لوث
pollution الودگی
pollution کثافت
pollution ناپاکی
self pollution خودالایی
agricultural pollution الودگی کشاورزی
chemical pollution الودگی شیمیایی
biological pollution الودگی زیستی
air pollution الودگی هوا
noise pollution الودگی صدا
industrial pollution آلودگیصنعتی
thermal pollution آلودگی گرمایی
sources of pollution منبعآلودگی
atmospheric pollution آلودگیجوی
water pollution الودگی اب
thermal pollution الودگی گرمایی
pollution tax مالیات بخاطر الودگی
physiological pollution الودگی فیزیولوژیک
noise pollution نوف الایی
moise pollution الودگی نویزی
nocturnal pollution احتلام
air pollution monitoring مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
air pollution episode رویداد الودگی هوا
pollution of food on and in the ground آلودگیغذاییودرزمین
pollution of food in water آلودگیحاصلازموادغذاییدرآب
air pollution index نمایه الودگی هوا
air pollution index شاخص الودگی هوا
critical value ارزش بحرانی
self critical انتقاد کننده از خود
critical بحرانی
critical انتقادی
critical مهم
critical حیاتی بحرانی
critical وخیم
critical واقع درمرحله انتقال
critical خطرناک
critical وخیم انتقادی قابل تامل
critical حساس
critical منتقدانه
critical شاخص
critical وخیم نکوهشی
critical materials تجهیزات مهم
critical mass توده حساس
critical position پوزیسیون حساس
critical ratio بهر شاخص
critical point نقطه فرود در پرش با اسکی
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
critical mass جرم بحرانی
critical materials اقلام حیاتی و مهم
critical point نقطه بحرانی
critical period دوره شاخص
critical period دوره بحرانی
critical pressure فشار بحرانی
critical path مسیر بحرانی
critical path مسیربحرانی
critical region ناحیه بحرانی
critical region منطقه بحرانی
critical velocity سرعت بحرانی
mission critical برنامه نرم افزاری ه بدون آن شرکت شما کار نمی:ند
mission critical که شرکت شما به آن بستگی دارد
critical resistance مقدار مقاومت بحرانی
critical point نقطه بحرانی
critical valve مقدار بحرانی
critical values مقادیر شاخص
critical region ناحیه شاخص
critical resistance مقاومت بحرانی
critical speed سرعت بحرانی
critical temperature دمای بحرانی
critical temperature درجه حرارت بحرانی
Critical Regonalism منطقه ی بحرانی
critical mass توده مهم
critical current شدت بحرانی
critical facility تاسیسات حساس
critical concentration میزان تمرکز بحرانی
critical flow جریان بحرانی
critical frequency فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
critical frequency فرکانس بحرانی
critical engine موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
critical angle زاویه بحرانی
critical assembly ترتیب بحرانی
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
critical depth عمق بحرانی
critical damping خفیدگی بحرانی
critical coupling کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
critical coupling تزویج بحرانی
critical damping میرائی اپریودیک
critical damping میرائی بحرانی
critical date مدت زمان بحرانی
critical deformation تغییر شکل بحرانی
critical density چگالی بحرانی
critical area ناحیه بحرانی
critical magnitude اندازه بحرانی
critical altitude ارتفاع بحرانی
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
critical activity فعالیت بحرانی
critical height ارتفاع بحرانی
critical isotherm هم دمای بحرانی
critical isotherm منحنی هم دمای بحرانی
critical item اماد حساس
critical facility تاسیسات حیاتی قسمت حیاتی
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
critical limit حد بحرانی
critical amplification تقویت بحرانی
critical intelligence اطلاعات حیاتی
critical frequency فرکانس مرزی
critical height بلندی بحرانی
critical intelligence اطلاعات مهم
critical closing speed سرعت بحرانی پایین
thermal critical point نقطه تبدیل حرارتی
critical anode distance فاصله بحرانی اندی
thermal critical point نقطه ی بحرانی حرارتی
thermal critical point نقطه توقف
critical angle of attack زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
critical angle of attack زاویه حمله بحرانی
critical cooling rate میزان سرد کنندگی بحرانی
critical backing pressure فشار حد خلاء بحرانی
critical build up resistance مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
critical angle of attack زاویه حمله
critical wave legth طول موج بحرانی
critical heat flux شارحرارتی بحرانی
critical path analysis منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical infinte cylinder قطر بحرانی استوانه
critical path method سی پی ام
critical path method روش مسیر بحرانی
critical path analysis تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
critical molecular mass جرم مولکولی بحرانی
critical heat flux چگالی جریان شبکه
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
critical voltage parabola شلجمی مقدار ولت قطع
critical degree of polymerization درجه بحرانی بسپارش
critical grid current شدت بحرانی شبکه
critical flicker frequency بسامد شاخص در سوسو زدن
critical mach number عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
critical grid bias ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
critical grid current جریان بحرانی شبکه
critical grid current جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
critical path analysis تحلیل مسیر بحرانی
critical heat flux ratio نسبت شار حرارتی بحرانی
Things are coming to a critical juncture . کارها دارد بجاهای با ریک می کشد
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com