English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
cross index شاخص متقابل
cross index فهرست تقابلی
Other Matches
cross way=cross road چهارراه
index نما
index فهرست
index نمودار انگشت سبابه
index فهرست شاخص
index اندکس فهرست نمودن
index راهنما نمایه
index اندیس
index فهرست فهرست اعلام
index زیرنویس زیرنویسی
index علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
index لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index مرتب کر دن
index نشان دادن بصورت الفبایی
index جاانگشتی
index لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
index خط شاخص
index : راهنما
index شاخص
index بفهرست دراوردن
index نمایه
index نما راهنمای موضوعات
index فهرست راهنما
index :دارای فهرست کردن
group index شاخص گروه
group index اندیس گروه
ideal index شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
facial index نسبت بین پهنا و طول صورت ضرب در عدد صد
general index شاخص کلی
file index فهرست پرونده
telephone index راهنمایتلفن
index expurgatorius فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
index addressing نشان دهی شاخص دار
card-index رجوع شود به file card
toughness index شاخص نرمی
tracking index فهرست شماره ترتیب مسیرهای تعقیب
index fossil سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
retention index اندیس بازداری
validity index شاخص اعتبار
vital index شاخص حیاتی
wage index شاخص دستمزد
weight index شاخص موزون
expurgatory index فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
discrimination index شاخص افتراق
difficulty index شاخص دشواری
index of absorption شاخص جذب
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
active index ایندکس فعال
index mirror آینهنما
bain index شاخص بین
bain index شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
index arm دستهنما
cephalic index شاخص سر
absorption index شاخص جذب
index shade طیفنما
absorbency index ضریب جذب
cranial index شاخص جمجمه
cranial index صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
correction index جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
consistency index شاخص تغییر شکل پذیری
compression index شاخص فشارپذیری
cetane index ضریب ستان
index of refraction ضریب انکسار
active index شاخص فعال
thumb index نویسه نما
index register ثبات شاخص
plasticity index نمایه خمیری
plasticity index شاخص خمیری نشانه حالت خمیری
precision index نمایه دقت
price index شاخص قیمت
production index شاخص تولید
prohibitory index صورت کتابهای نخواندنی
rainfall index نمایه باران
plasticity index اندیس خمیری
index number شاخص
index of refraction ضریب شکست
dense index لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد
liquidity index اندیس مایع
map index فهرست شاخص نقشه ها
moment index نمای گشتاور
number index شاخص عددی
index of fraction ضریب انکسار
index of correlation شاخص همبستگی
economic index شاخص اقتصادی
rainfall index شاخص بارش شاخص بارندگی
readability index شاخص خوانایی
roughness index شاخص زبری
salt index نمایه نمک
seasonal index شاخص فصلی
index number عدد شاخص
index mark علامت شاخص
index map نقشه راهنما
index map نقشه تهیه شده از روی عکس هوایی
index map نقشه عکسی
subject index فهرست موضوعی
index number عددی که دلالت برحجم کند
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
refractive index ضریب شکست
refractive index ضریب شکست نور
reliability index نمایه پایانی
renewal index شاخص قابل تجدید
retention index شاخص بازداری
index number مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
index hole سوراخ شاخص
index finger سبابه
the first or index finger سبابه
coverage index کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
index-linked مربوطبهشاخص
index card کارتشاخص - کارت Index
index finger انگشت نشان
the first or index finger انگشت شهادت
index fingers انگشت نشان
the first or index finger انگشت نشان
index fingers سبابه
paasche price index شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
construction cost index شاخص هزینه ساختمانی
index of multiple correlation شاخص همبستگی چندگانه
automatic dialling index فهرستشمارهگیریاتوماتیک
index of industrial production شاخص تولید صنعتی
notche sensitivity index ضریب حساسیت در مقابل شیار
cost of living index شاخص هزینه زندگی
index contour line میزان منحنی اصلی
wholesale price index شاخص قیمت عمده فروشی
retail price index لیستتغییرقیمتازیکماهبهماهدیگر
item discrimination index ضریب افتراق پرسش
keyword in context index صفحه کلید با شاخصهای ثابت
consumer price index شاخص قیمت کالاهای مصرفی
laspeyres price index شاخص قیمت لاسپیرز
index of real wages شاخص دستمزدهای واقعی
index linked insurance بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
respiratory exchange index شاخص بهره تنفسی
index of wholesale prices شاخص قیمتهای عمده فروشی
annual efficiency index شاخص کارایی سالانه خدمتی
index card drawer دراورکارتفهرستدار
randie branching index شاخص شاخه زنی رندیچ
air pollution index نمایه الودگی هوا
air pollution index شاخص الودگی هوا
index of consumer prices شاخص قیمت کالاهای مصرفی
absolute index of refraction ضریب مطلق شکست
FTSE 100 Index سرنام Index 001 Exchange Stock Times Financial
producer price index شاخص قیمت تولیدی
absolute refractive index ضریب شکست مطلق
array index number عدد شاخص ارایه
index of retail prices شاخص قیمتهای خرده فروشی
One-hundred Share Index شاخصقیمتهایسهام
photo index map نقشه راهنمای عکسهای هوائی
index card cabinet کابینتکارتفهرستدار
Financial Times Share Index شاخصقیمتهایسهام
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
Financial Times Stock Exchange 100 Index شاخصقیمتهایسهام
cross tell پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
cross علامت ضربدر در نقشه کشی
cross صلیب
cross تقاطع
cross tell خبر دادن
to be cross about something دلخور بودن از چیزی
to take the cross صلیب بدوش گرفتن
to cross self با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
on the cross بطوراریب
st.g's cross چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
cross (something) out <idiom> حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
cross over همگذری
cross روبروشدن قطع کردن
cross عبور کردن
cross تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross حرکت سمتی
cross سانتر کردن
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross متقاطع
cross قطع کردن متقاطع کردن
cross عرضی
cross پیوندی
cross out قلم زدن
cross خلاف میل کسی رفتار کردن
cross پیوندزدن کج خلقی کردن
cross نادرستی
cross تقلب
cross اختلاف مرافعه
cross دورگه
cross حدوسط ممزوج
cross علامت ضربدر یاباضافه
cross چلیپا
cross خاج
cross قلم کشیدن بروی
cross over درو از عقب
cross مصادف شدن با
cross خط بطلان کشیدن بر
cross گذشتن
cross عبوردادن
cross دورگه کردن
cross stay بست چلیپا
cross swords دست و پنجه نرم کردن
cross stay تقویت صلیبی
cross section سطح مقطع عرضی
cross servicing خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
cross slide کشوی لغزنده عرضی
cross stitch بخیه دوزی بچپ وراست
cross stroke فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com