English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
cross level تراز کردن
cross level افقی کردن
cross level ترازعرضی تراز چرخ
cross level حباب تراز افقی
Search result with all words
cross level buble حباب تراز عرضی
cross level buble حباب تراز
cross level buble شیشه حباب تراز
Other Matches
cross way=cross road چهارراه
he did his level best کوتاهی نکرد
level تراز سطح افقی افقی کردن
level یک نواخت
level موزون هدف گیری
level ترازسازی
level ترازکردن
level مسطح کردن
level مسطح شدن
level نشانه گرفتن
level یک دست
he did his level best انچه از دستش برامدکرد
level هم پایه
level out یکنواخت کردن
A level مرحلهی دوم امتحانات دورهی متوسطه
O level آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O level نمرهی قبولی در این امتحانات
level تراز
level میزان
level الت ترازگیری
level هموار
level سطح برابر
level هم تراز
level رده
level مسطح
level استفاده از چهار بیت داده در فرآیند تبدیل آنالوگ /دیجیتال
level کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level with each other در یک تراز
level with each other برابر
level سطح ارتفاع
level همسطح
level پایه
level مستقیم
level هدف در خط دید شماقرارگرفت
level تراز بنایی
level همسطح کردن
level تراز کردن تراز
on the level <idiom> درستکار ،بی غل وغش
level best بسیارعالی
level best خیلی عالی
level سطح
level out برابر کردن
level best خیلی خوب
level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level to تراز کردن
to level off یکنواخت شدن [ناحیه ای]
to level off مسطح شدن [ناحیه ای]
top-level کهبدان
price level سطح قیمت
reorder level سطح سفارش مجدد
one level address تابعی که در حین اجرا تابع دیگر را صدا نکند
protection level سطح حفافت
one level address آدرس ذخیره سازی که مستقیما و بدون تغییر به محلی از وسیله دستیابی دارد
one level memory حافظه یک سطحی
still water level سطحسکونآب
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
signal level سطح سیگنال
signal level سطح علامت
oil level سطح روغن
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
rotational level تراز چرخشی
top-level توسط افراد عالیرتبه
low level مقام پست وکوچک
top-level بلند پایه
alidade level دستگاهسمتنما
low level نزدیک سطح زمین
datum level سطح اب دریا
datum level سطح اب ازاد
level two cache حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
pezometeric level سطح پیزومتری
level tone اهنگ یکنواخت
power level تراز توان
level surface سطح تراز
crest level یال
control level سطح کنترل اماد
confidence level احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
confidence level درجه اطمینان
compensation level تراز موازنه
builder level تراز بنایی
data level سطح داده
level wind وسیله پیچیدن نخ ماهیگیری
low level سطحی
low level سقف پرواز کوتاه
low level پایین
low level کم ارزش
operating level سطح فعالیت
low level در ارتفاع کم
low level در سطح پایین
upper level سطحبالایی
low level فرومایه
low level پست
operating level سطح امادگی برای فعالیت سطح قابلیت برای کار
optimal level سطح بهینه
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
top-level افراد عالیرتبه
surveyor's level تراز مساحی یا پیمایش
voltage level سطح ولتاژ
voltage level سطح فشارالکتریکی
wage level سطح مزد
water level تراز اب
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
water level سطح اب
mean sea level سطح متوسط دریا
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
nesting level سطح اشیانهای
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
mean sea level میانگین سطح دریا
surveyor's level ترازنقشه برداری
nesting level سطح تو در تویی
tilting level تراز حباب دار
n level logic منطق N سطحی
to draw level باحریف برابرشدن
to draw level بحریف رسیدن
to rake level با شن کش صاف کردن
transition level سطح حداکثر انحراف درارتفاع پرواز
trophic level تراز خوراکی
two level logic منطق دوسطحی
two level store انباره دو سطحی
storage level تراز خزانه
white level تراز سفید
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا
lower level سطحپائینی
noise level میزان خش
noise level سطح پارازیت
sound level شدت صوت
sound level شدت نسبی صوت
multi level چند سطحی
skill level پایه مهارت فنی
skill level پایه مهارت
two level subroutine زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر است
cruising level سقف پرواز ثابت
cruising level افق پروازثابت
nesting level سطح لانهای
split-level سه نیم اشکوبی
stock level سطح ذخیره انبار
level of significance سطح معنی دار بودن
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
maintenance level سطح تثبیت
level-headed معقول
level-headed راستبین
level-headed ترازخوی
level-headed متعادل
level-headed معقولانه
stock level سطح انبار
split-level چند سطحی
significance level سطح معناداری
gear level تبدیل کردن
bubble level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
camper level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
spirit level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
interference level سطح پارازیت
gear level دسته دنده
level point سطح اب ساکن
level of supply سطح اماد
level crossing محل تقاطع دو خط راه اهن
level of supply سطح تدارکات
impedance level مقاومت موجی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
level of supply سطح انبار
initial level سطح اولیه
injection level سطح تزریق
input level سطح دریافتی
input level سطح ورودی
intensity level سطح روشنایی
level of strength میزان استعداد رزمی
level control کنترل سطح
level gage اندازه گیر سطح
level land زمین مسطح
level of confidence سطح اطمینان
level of confidence سطح اعتماد
level of effort میزان تلاش
level of effort تلاش رزمی یکان
level of living سطح زندگی
high-level قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high-level استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
high level قطعه و برنامهای که فریمهای داده HLDLC را به درست ارسال و دریافت میکند
high level استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند
level of readiness سطح امادگی رزمی
level colour رنگ یکدست یا یکنواخت
level buble حباب تراز
level of strength سطح استعداد رزمی
speed level سطح سرعت
speed level مرحله سرعت
spirit level تراز حبابدار
spirit level تراز حباب دار
spirit level تراز
level crossings گذر همتراز
level crossings گذرگاه همکف
level crossings محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossing گذر همتراز
level crossing گذرگاه همکف
fermi level تراز فرمی
gas level سطح بنزین
allowable level تراز مجاز
energy level سطح انرژی
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
advanced level پیشرفته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com