English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
Search result with all words
cross a bridge before one comes to it <idiom> درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
Other Matches
cross way=cross road چهارراه
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge پل زدن
bridge compassplatform : syn
bridge پل فرماندهی
bridge پل
bridge جسر
bridge برامدگی بینی
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge بازی ورق
bridge پل ساختن
bridge اتصال دادن
bridge پل فرماندهی کشتی
cantilever bridge پل قپانی
cantilever bridge پل معلق
canal bridge پل کیالی
canal bridge پل کانال
bridge shoe زیره پل
bridge shoe پاشنه
bridge shoe پاشنه پل
bridge seat پاشنه پل
bridge seat تکیه گاه
cantilever bridge ستون پل
cantilever bridge پایه پل
cantilever bridge پل بازودار
natural bridge پل طبیعی
conductivity bridge پل برق رسانایی
clapper bridge پل سنگی
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
lift bridge پلبالارو
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
cantilever bridge پل کنسول
cantilever bridge پل طرهای
bridge rectifier یکسوکننده بریج
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bascule bridge پل بازشونده
bascule bridge پل بازشو
bascule bridge پل باسکولی
bascule bridge پل قپانی
bascule bridge پل متحرک
bailey bridge پل متحرک وموقتی
asses bridge قضیه حماریه
arched bridge پل قوسی
bascule bridge پل متحرک باسکولی
bascule bridge پل اهرمی
bridge pier پایه پل
bridge escape فرار از پل
bridge deck بدنه پل
bridge circuit مدار پلوار
bridge carriageway شوسه پل
bridge building پل سازی
portal bridge پلدروازهای
bridge head سر پل ساحلی
bridge head سر پل
arched bridge پل کمانهای
navigating bridge پل ناوبری
swing bridge پل گردان
trestle bridge پل پایه خرپایی
skew bridge پل کج
truss bridge پل دارای اسکلت اهنی
truss bridge پل با تیر مشبک
truss bridge پل خرپایی
truss bridge پل اسکلت فلزی
signal bridge پل مخابرات ناو
weatstone bridge پل ویتستن
weigh bridge قپان تخت قنطار کش
treadway bridge پل دوخطه
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
slab bridge پل دالو
swing bridge پل نوسان دار
spar bridge پل ساخته شده ازگرده چوب
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
the instability of a bridge نا استواری پل
the pier of a bridge پایه پل
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
spar bridge پل الواری
slab bridge پل تاوه
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
wien bridge پل وین
pontoon bridge پل شناور قایقی
oxygen bridge پل اکسیژنی
operating bridge پل کارگاهی
arch bridge پلقوسدار
bass bridge پایهباس
beam bridge پلمیلهای
bridge assembly برآمدگیسیمها
bridge of nose برآمدگیبینی
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
pontoon bridge پل موقت
railroad bridge پل راه اهن
pedestrian bridge پل پیاده رو
signal bridge پل مخابره ناو
salt bridge پل نمک
road bridge پل خیابان
road bridge راه پل
road bridge پل راه
rise of a bridge خیز طاق پل
ribbon bridge پل کرکرهای
ribbon bridge پل تاشونده
railway bridge پل راه اهن
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
floating bridge پل متحرک موقتی
floating bridge پل شناور
float bridge پل شناور
flag bridge پل پرچم
flag bridge پل تیمساران
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
highway bridge راپل
impedance bridge پل امپدانس
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
inductance bridge پل اندوکتیویته
irish bridge اب نما
irish bridge پل مغروق
irish bridge ابنمای مغروق
irish bridge پل ایرلندی
flumed bridge پل تنگ کننده معبر اب
heydweiler bridge پل هایدویلر
foot bridge پل پیاده رو
flying bridge پل هوایی
gap bridge گلویی ماشین تراش
girder bridge پل بیلی متوسط
flying bridge پل شناور
bridge loan وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
flying bridge پل موقتی
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
girder bridge پل چند تکه قابل نصب رویهم
girder bridge پل پوتری
water under the bridge <idiom> همه چیز عوض شده
girder bridge پل تیر حمالی
handling bridge پل بار
lattic-bridge پل نرده ای
lattice bridge پل نردهای
lever bridge پل بالا رو
maxwell m l bridge پل ماکسول
deck of a bridge کف پل
measuring bridge پل اندازه گیری
bridge finance وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
movable bridge پلی که میشودجابجا نمود
movable bridge پل بازشو
deck of a bridge صفحه پل
treble bridge پلصدایزیر
transporter bridge پلانتقال
suspension bridge پل معلق
suspension bridge پل اویزان
through arch bridge پلکمانسراسری
decade bridge پل دهگانه
movable bridge پل متحرک
maxwell bridge پل اندازه گیری ماکسول
lattice bridge پل شبکهای
lifting bridge پل بالارو
fixed bridge پل ثابت
loading bridge پل بارگیری
magnetic bridge پل مغناطیسی
magnetic bridge پل رلوکتانس
lattic-bridge تیر حمال مشبک
draw bridge پل کششی
lever bridge پل باز شو
three phase bridge tape اتصال گرتس سه فازه
three phase bridge tape مدارگرتس سه فاز
slide wire bridge پل ویتستن لغزان
three phase bridge connection اتصال پل سه فازه
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
dry gap bridge پل خشکی
three phase bridge tape circuit rectifying
village road bridge پل روستائی
dry gap bridge پل ابرویی
floating pontoon bridge پل پونتون
turnable foot bridge پل پیاده رو گردان
center swing bridge پل میانگرد
half-through arch bridge پلازوسطکمانی
highfrequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس بالا
jack knife bridge پل متحرک تاشو
cable suspension bridge پلی که از رشتههای سیمی بهم تابیده درست شده باشد
cable suspension bridge پل معلق با سیم تابیده
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
lattice suspension bridge پل اویزشی مشبک
lattice suspension bridge پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
vertical lift bridge پل بالارو
material handling bridge پل بارگیری
maxwell wien bridge پل اندازه گیری ماکسول-وین
material handling bridge پل باربری
The flood swepot away the bridge. سیل پل رابرد
container-loading bridge پلورودبستههابهکشتی
frequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس
deck arch bridge پلمنحنی
multi span bridge پل چند دهانه
high tension measurement bridge پل اندازه گیری فشار قوی
snows of yesteryear [water under the bridge] <idiom> هر چه گذشت گذشته. [غیر قابل تغییراست] [اصطلاح]
single-span beam bridge پلمیلهایتکدهانهای
high tension bridge equipment دستگاه ازمایش فشار قوی
double-leaf bascule bridge اهرم دولایهپل
multiple-span beam bridge پلمیلهایچنددهانهای
double track railway bridge پل راه اهن باسکوی دوبل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com