Dictiornary-Farsi | crossing plane | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
crossing plane	سطح تقاطع


Other Matches

crossing	نقطه تقاطع
crossing	مسیررژه
crossing	رژه رونده
crossing	هدف عبورکننده در مسیر رژه
crossing	گذرگاه
crossing	عبور
crossing	محل تقاطع
crossing	دوراهی
crossing the t	قطع کردن راه ستون دشمن
crossing	نقطه تلاقی دوراهی
crossing over	تبادل ژنی
crossing out	قلم خوردگی
cart crossing	گذرگاه ارابه
crossing target	هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
crossing target	هدفهای متحرک عرضی
crossing site	محل گذار
crossing the line	عبور از استوا
crossing the line	عبور از خط استوا
built up crossing	قطعه ریل متقاطع
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
crossing area	منطقه عبور
crossing target	هدف متحرک
crossing area	منطقه گذار منطقه پایاب
crossing line	خط تقاطع
criss-crossing	پایی
crossing site	محل عبور اجباری
crossing site	محل پایاب
crossing tower	برج تقاطع در کلیسا
How long does the crossing take?	چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
pelican crossing	دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
criss-crossing	با ضربدر مشخص کردن
criss-crossing	برخورد
criss-crossing	سوتفاهم
criss-crossing	سردرگمی
criss-crossing	طرحچلیپایی
criss-crossing	امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing	همبر
wading crossing	عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
wading crossing	عبور از پایاب
street crossing	چهارراه
street crossing	تقاطع
occupation crossing	پل محلی
hasty crossing	عبور تعجیلی از رودخانه
criss-crossing	چلیپایی کردن
deliberate crossing	عبور با فرصت از رودخانه
flank crossing	دور زدن جناح دشمن
flank crossing	عبوراز جناح دشمن
zebra crossing	خط عابر پیاده
criss-crossing	به طور ضربدر
forced crossing	عبور اجباری از رودخانه
ford crossing	تقاطع جاده با مجاری ابگذر
criss-crossing	یکوری
criss-crossing	کج
criss-crossing	بهطور متقاطع حرکت کردن
criss-crossing	دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing	همبر کردن
occupation crossing	پل اختصاصی
grade crossing	تقاطع شاهراه
grade crossing	تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossing	تقاطع راه اهن
level crossing	گذرگاه همکف
crossing points	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points	محل برخورد دو خط
crossing points	نقطه تلاقی
crossing point	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point	محل برخورد دو خط
crossing point	نقطه تلاقی
double-crossing	دورویی کردن خیانت کردن
double-crossing	نارو زدن
level crossing	محل تقاطع دو خط راه اهن
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
level crossing	گذر همتراز
crossing barrier mechanism	قالبفلزی
level crossing sign	علامتخطعبور
level crossing bell	زنگخطعبور
heading crossing angle	زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری
plane	رنده
plane	هواپیما
plane	افقی سطح افق افقی کردن
plane	صاف هواپیما
to plane a way or down	بارنده صاف کردن
plane	سطح مستوی
plane	صفحه
plane	صاف مسطح
plane	هموار
plane	جهش شبیه پرواز سطح تراز
plane	صاف کردن پرواز
plane	با رنده صاف کردن
plane	رنده کردن
plane	سطح صاف
plane	سطح هموار
z-plane	صفحه مختلط [ریاضی]
plane	مسطح
plane	رویه هموار
plane	سطح تراز مسطح
plane	یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
plane of fire	سطح مبنای مسیر تیراندازی
routing plane	رنده کفرند
sagittal plane	صفحه سهمی
sash plane	رنده بغل
plane of rotation	سطح دوران
smooth plane	رنده صاف کاری
sea plane	هواپیمایی دریایی
slant plane	صفحه مسیر هدف
slip plane	سطح لغزش
plane of reflection	صفحه بازتاب
plane of site	سطح قائم مار بر سکوی تیر
plane of symmetry	سطح تقارن
plane of symmetry	صفحه تقارن
routing plane	رنده تهرند
rolling plane	صفحه غلطشی
rabbet plane	رنده کام کنی
reflection plane	صفحه انعکاس
reflection plane	صفحه بازتاب
rabbet plane	رنده دو راهه
plane wave	موج صفحهای
polarization plane	صفحه قطبش
plane wave	موج مسطح
plane table	سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
plane polarized	تابشهای الکترومگنتیک
smooth with the plane	رنده کردن
smoothing plane	رنده پرداخت
smoothing plane	رنده دو تیغ
What time does the plane take off?	چه وقت هواپیما پرواز می کند؟
plane [Platanus]	درخت چنار
complex plane	صفحه مختلط [ریاضی]
scheduled plane	هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
passenger plane	هواپیمای مسافربری
To board a plane.	سوار هواپیما شدن
plane projection	طرحمسطح
stick plane	رنده میله دار
stick plane	رنده با تیغه گرد
symmetry plane	صفحه تقارن
this line is p to that plane	این خط نسبت به ان سطح عموداست
tooth plane	رنده دندانه دار
toothing plane	رنده خشخاش
toothing plane	رنده خط گیری
torpedo plane	هواپیمای اژدر افکن
diving plane	پرهزیردریایی
plane figure	شکل مسطح
inclined plane	سطح شیب دار
gyro plane	سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
grooving plane	رنده شیار
grooving plane	رنده کام کنی
glide plane	سطح لغزش
frontal plane	سطح تاجی
focal plane	صفحه کانونی
focal plane	افق کانونی
focal plane	افق مار بر کانون عدسی
hand plane	رنده کردن دستی
horizontal plane	صفحه افقی
incline plane	غفلت گاه
incline plane	سطح مایل
plane of incidence	صفحه تابش
incidence plane	صفحه تابش
image plane	سطح تصویر
transverse plane	صفحه عرضی
transverse plane	صفحه افقی
horizontal plane	صفحه عرضی
datum plane	سطح مبنای اب دریا
datum plane	افق مبنا
datum plane	سطح مبنای ارتفاع
chord plane	صفحه مار بر وترهای همه مقاطع تشکیل دهنده یک ایرفویل سه بعدی
plane tree	درخت چنار
bedding plane	بستره
battle plane	هواپیمای جنگی
back plane	یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
attack plane	هواپیمای تک
air plane	طیاره
air plane	هواپیما
cleavage plane	سطح مرزی
compass plane	رنده سینه
rebate plane	رنده کام کنی
dado plane	رنده کام کنی
cutting plane	صفحه برش
crystal plane	صفحه بلور
crystal plane	سطح بلوری
crystal plane	سطح کریستالی
cross plane	رنده کردن
core plane	صفحه چنبره ها
adjustable plane	رنده درجه دار
inclined plane	سطح شیبدار
plane of fire	افق مسیرتیراندازی
plane of bending	صفحه خمش
plane director	نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
plane as a pikestaff	مانند آفتاب روشن
plane angle	زاویه مستوی
oblique plane	سطح مورب
objective plane	افق هدف
objective plane	سطح افق هدف
plane guard	ناوگارد نجات
plane guard	ناو نجات
plane of fire	سطح تیر
plane of departure	سطح قائم تیر
plane of departure	سطح قائم مسیر گلوله
plane of asymmetry	سطح مسیر لغزش انحرافی
plane of asymmetry	سطح انحراف مسیر
plane knife	تیغه رنده
plane iron	تیغه نجاری