English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
crown glass شیشه گردیاچرخی
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
Other Matches
crown تاج قهرمانی
crown کلید طاق
crown ستیغ نیمرخ مهره طاق
crown ستیغ سره
crown حد کمال
crown تاج گذاری کردن پوشاندن
crown تاج دندان
crown saw اره استوانهای
crown بالای هرچیزی
crown فرق سر
crown تاج
crown کوژی
crown راس قله
crown تحدب
crown jewels جواهرآلاتسلطنتی
counsel for the crown دادیار
counsel for the crown وکیل عمومی
crown colony بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
crown top تاج
crown debt وام بدولت
crown debt طلب دولتی بستانکاری دولتی
crown ether اتر تاجی
mural crown ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
crown knot گره تاج
crown gear چرخ دنده محدب
Crown Prince ولیعهد
crown imperial گل سرنگون
crown land خالصه
crown law قانون جزائی
crown of arch مهره طاق
Crown Princesses همسر ولیعهد
Crown Princess ولیعهد
Crown Princess همسر ولیعهد
the crown of the teeth دندان بیرونی
the crown of the teeth قسمت بیرونی دندان
the crown of the head فرق سر
crown-steps لاریز [برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
southern crown اکلیل جنوبی
half crown سکه معادل دوشلیلینگ وشش پنس
piston crown تاج پیستون
heir to the crown ولی عهد
Crown Princesses ولیعهد
crown block قرقرهراس
crown of arch کلید طاق
crown of the caves way قسمت میان سنگ فرش)
crown paper کاغذی که 38/10سانتیمتردر50/80سانتیمترباشد
crown section برش در کلید قوس
crown stopper سر بطری پهن
crown top کلاهک
crown tree شمع
crown wheel چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
crown court دادگاهیدر انگلستانو ولز
feather crown پرتاجیشکل
crown tine نوکشاخ
olive crown تاج زیتون
crown-steeple منارک برج
crown-post تیرک عمودی
crown-plate بالشتک
crown moulding گچ بری تاجی شکل
Crown Princes ولیعهد
crown cornice کتیبه اصلی
crown cornice قرنیز اصلی
crown-tile سفال تیزه
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
Crown Princes نایب السلطنه
Crown Prince نایب السلطنه
law officers of the crown دادستان
law officers of the crown وکیل عمومی دادیار
downstream profile at crown نیمرخ پایاب در کلید
downstream profile at crown نیمرخ کلید در پایین دست
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
glass الت شیشهای
glass شیشه الات
glass شیشه ذره بین عدسی
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
looking-glass ائینه
glass ایینه شیشه دوربین
glass استکان
glass گیلاس جام
glass لیوان
to f. glass شیشه گری کردن
glass ابگینه
glass شیشه
glass عدسی
glass صیقلی کردن
glass شیشه گرفتن
glass عینک
glass زجاج
glass دستگاه بارومتر
glass لیوان یخ
looking glass self خود ایینهای
looking glass اینه
looking glass ایینه
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
obscured glass شیشه تار
safety glass شیشه نشکن
muscovy glass شیشه معدنی
safety glass شیشه اطمینان
security glass شیشه ایمنی
security glass شیشه نشکن
spy glass تلسکپ یادوربین کوچک
sheet glass شیشه جام
safety glass شیشه ایمنی
safety glass عینک ایمنی
obscured glass شیشه مات
objective glass عدسی شیئی
object glass عدسی شیئی
opaque glass شیشه کدر
opera glass دوربین مخصوص اپرا
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
pier glass ایینه قدی
ornamental glass شیشه تزئینی
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
rain glass میزان سنج
rain glass میزان الهوا
rolled glass شیشه نورد خورده
sheet glass شیشه ورقی
sight glass شیشه مرئی
soluble glass سدیم سیلیکات
burgundy glass لیوان
burgundy glass بورگندی
champagne glass گیلاسگردشامپاین
cocktail glass لیوانمخصوصمشروب
glass cover پوشششیشهای
glass dome برآمدگیشیشهای
glass roof سقفشیشهای
glass slide اسلایدشیشهای
glass sphere گویشیشهای
hock glass جام پایهبلند
liqueur glass جام لیکور
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
glass fibre فایبرگلاس
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
brandy glass گیلاسکنیاک
bordeaux glass گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
beer glass لیوانآبجو
soluble glass شیشه مایع
spun glass شیشه تاب خورده
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass شیشه ریسیده
stined glass شیشه رنگی
tempered glass شیشه ابداده
watch glass شیشه ساعت
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
weather glass هواسنج میزان الهوا
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
a glass of water یک لیوان آب
muscovy glass سنگ طلقی
glass eye چشم مصنوعی
glass blower شیشه گر
gauge glass درجه اب
night glass دوربین شب
frosted glass شیشه مات
frosted glass شیشه کدر
focusing glass ذره بین جیبی
flint glass فرف بلور
flint glass بلور
glass blowing شیشه گری
glass bulb حباب شیشهای
glass eye چشم شیشهای
glass eye عینک
glass electrode الکترود شیشهای
glass dust خرده شیشه
glass cutter شیشه بر
glass cutter الماس شیشه بری
glass cloth شیشه پاک کن
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
finger glass فرف انگشت شوئی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field glass دوربین صحرایی
burning glass ذره بین
stained glass شیشه کاری منقوش
bell glass مردنگی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
magnifying glass ذره بین
cut glass بلور کریستال
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass عینک جوشکاری
cast glass شیشه جام ریختگی
eye glass عینک دستی
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
drinking glass فنجان
drinking glass گیلاس
cupping glass شاخ حجامت
crystal glass بلور
colored glass شیشه رنگی
cast glass شیشه ریخته گی
stained glass شیشه بندی منقوش
glass eyed کور
mirror glass شیشه اینه
hand glass ذره بین
hand glass کوچک دسته دار
hand glass ایینه
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com