English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 103 (1 milliseconds)
English Persian
curriculum development برنامه ریزی درسی
Other Matches
curriculum برنامه اموزشی
curriculum اموزش برنامه
curriculum دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
curriculum برنامه درسی
curriculum vitae تاریخچه مختصری از زندگی
data processing curriculum دوره تحصیلات پردازش داده
branch material curriculum برنامه اموزش مراکزاموزش رستهای
development کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development برنامه ریزی تولید محصول جدید
self development توسعه نفس
self development پیشرفت نفس خود پیش برد
under development دردست توسعه
well development توسعه و شستشوی چاه
development مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development توسعه
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development رشد
development ایجاد
development فهور
development ترقی نمو
development پیشرفت
development بسط
development گسترش
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development رشد پیشرفت
development تکامل یافتن
recent development بسط تازه
phasess of development مراحل توسعه
recent development بسط جدید
personnel development برنامه ریزی استخدامی
pole of development قطب توسعه
pattern of development الگوی توسعه
motor development رشد حرکتی
mental development رشد ذهنی
manpower development پرورش نیروی انسانی
land development احیای اراضی
inward looking development policies درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
inward looking development policies سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
recent development فهورتازه
regional development توسعه منطقهای
regional development توسعه ناحیهای
design development آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
housing development محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
uneven development توسعه نامتوازن
top down development توسعه از بالا به پایین
research and development تحقیق و توسعه
technical development توسعه فنی
software development توسعه نرم افزاری
sexual development رشد جنسی
rural development توسعه روستائی
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
social development توسعه اجتماعی
internal development توسعه داخلی
bank development گسترش شبکه بانکی
development planning برنامه ریزی توسعه
development plan طرح ارایش زمین
development plan طرح گسترش
development plan برنامه توسعه
development order دستوربهبود اماد
development order دستور ساخت اماد
development countries کشورهای قابل توسعه
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
development budget بودجه عمرانی
development bank بانک توسعه
cultural development توسعه فرهنگی
combat development پیشرفت اموزش رزمی
combat development توسعه رزمی
child development رشد کودک
base development ساختن پایگاه
base development تهیه پایگاه
development policy سیاست توسعه
force development برنامه تشکیل یکانها
flank development گسترش جناحی
historical development توسعه تاریخی
ecosystem development گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
economic development توسعه اقتصادی
eco development بوم گسترد
eco development بوم گسترش
development tools ابزار توسعه
internal development رشد داخلی
historical development سیر تاریخی
development time زمان توسعه
development system سیستم توسعه یافته
force development برنامه تامین یا بسیج یکانها
development aid worker دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
anti development policy سیاست ضد توسعه
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
program development cycle چرخه ایجاد برنامه
program development tools ابزار توسعه برنامه
spike [in a curve/development etc.] پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
bayley scale of infant development مقیاس بیلی برای رشدکودکان
big push theory of development نظریه فشار شدید توسعه
lincoln oseretsky development scale رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com