English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
Other Matches
to take somebody in custody کسی را دستگیر کردن
custody امانت
custody حفافت
custody توقیف
custody مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
to take into custody نگهداشتن
to take somebody in custody کسی را بازداشت کردن
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
have custody of امانت نگهداشتن
to take into custody توقیف کردن
custody حبس
custody نگهداری
to give into custody درزندان افکندن
safe custody حرز
child custody حضانت
property kept in safe custody مال محرز
breaking into safe custody هتک حرز
available goods کالاهای موجود
goods کالا
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
goods کالاها
goods اجناس
goods جنس
goods امتعه
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
perishable goods perishables
producer goods کالاهای سرمایهای
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
producer goods کالاهای تولیدی
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
public goods کالاهای عمومی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
prohibited goods کالاهای منع شده
prohibited goods اشیاء ممنوع
prohibited goods کالاهای ممنوعه
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer's goods مواد تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods حق حبس کالا
knit goods کالای کش بافت
knit goods کش بافت
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
merit goods کالاهای مطلوب
merit goods کالاهای ایده ال
overdue goods کالاهای تحویل نشده
order for goods سفارش کالا
on receipt of the goods برسیدن کالا
on receipt of the goods بوصول کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable goods کالاهای بی دوام
narrow goods نوار قیطان
narrow goods کاذی باریک
mixed goods کالاهای مختلط
heavy goods ماشین الات سنگین
manufactured goods کالایکارخانهساز
goods wagon واگنحملکالا
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods اجناس ذرعی
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
valuable goods اشیاء باارزش
Contraband goods. کالای قا چاق
supporting goods کالاهای حمایتی
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
transport of goods حمل و نقل بار
transport of goods رفت و آمد بار
substandard goods اجناس بنجل
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
valuable goods اشیاء بهادار
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
stolen goods اموال مسروقه
staple goods کالای بسیار ضروری
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
smuggled goods کالای قاچاق
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods مال مسروقه
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
substitute goods کالاهای جانشین
stolen goods کالای مسروقه
secondhand goods کالاهای دست دوم
d. in second hand goods دست فروش
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
checking of goods بررسی امتعه
carriage of goods حمل و نقل کالا
capital goods دارایی ثابت
collective goods پارک و غیره
common goods کالای مورد نیاز عموم
competitive goods کالاهای مورد رقابت
d. in second hand goods سمسار
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
consumption goods کالاهای مصرفی
consumer's goods کالای مصرفی
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
complementary goods کالاهای مکمل
capital goods کالاهای سرمایهای
business goods کالای تولیدی
consumer goods کالاهای مصرفی
consumer goods اشیاء مصرفی
luxury goods کالاهای تجملی
luxury goods کالاهای تشریفاتی
goods trains قطار حمل کالا
goods trains قطار باربری
goods train قطار حمل کالا
goods train قطار باربری
dry goods اجناس خشک
consumer goods کالای مصرفی
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
attractive goods کالاهای جذاب
appropriation of goods ضبط مال التجاره
acceptance of goods پذیرفتن کالا
acceptance of goods قبول کردن کالا
dry goods خشکبار
heavy goods محصول صنایع سنگین
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods inwards کالاهای دریافتی
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
goods and services کالاها و خدمات
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods afloat کالای در راه
goods receiving کالاهای دریافتی
goods receiving کالاهای درحال تحویل
heavy goods کالاهای سنگین
hazardous goods امتعه خطرناک
hazardous goods کالاهای خطرناک
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
handling of goods جابجایی امتعه
handling of goods جابجایی کالا
hard goods اجسام سخت
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
goods on consignment کالاهای امانی
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
finished goods کالاهای اماده فروش
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
dress goods قماشهای زنانه
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
durable goods کالاهای بادوام
fancy goods کالاهای تجملی
fate of goods وضعیت کالا
final goods کالای نهائی
discount of goods تخفیف روی کالا
final goods کالا برای مصرف نهائی
finished goods کالاهای ساخته شده
goods received note برگه دریافت کالا
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
man made goods کالاهای ساخت بشر
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
handing stolen goods اخفاء مال مسروقه
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
labor intensive goods کالاهای کاربر
He swore to having paid for the goods . قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
mass production of goods تولید انبوه کالا
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
such goods will sell very high اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
bogie goods truck کامیونحملکالا
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
receiver of stolen goods مال خر
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com