Total search result: 202 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cycle of the room |
گردش ماه |
cycle of the room |
دورقمر |
|
|
Other Matches |
|
cycle |
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان |
cycle |
زمانه |
cycle |
تاکت |
cycle |
تناوب پریود سیکل |
cycle |
سیکل مدار |
cycle |
دوره عملیات یابازی |
cycle |
گردش |
cycle |
چرخه |
cycle per second |
هرتس |
cycle per second |
سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه |
R/W cycle |
CYCLE WRITE/READ |
R/W cycle |
ترتیب رویدادها برای بازیابی و ذخیره داده |
cycle |
حلقه |
cycle |
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند |
cycle |
1-مدت زمانی که چیزی موقعیت اصلی خود را ترک میکند تا وقتی به آن برگردد 2-عمل کامل شده در یک فرآیند مکرر |
cycle |
زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycle |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycle |
زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل |
cycle |
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود |
cycle |
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند |
cycle |
تعداد دفعات تکرار یک حلقه |
cycle |
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده |
cycle |
دوره |
cycle |
سیکل |
cycle |
: دور |
four cycle |
دارای چهاردور یا دوره |
four cycle |
چهار چرخه |
cycle |
دوره گردش |
cycle |
چرخ چرخه |
cycle |
چرخه زدن |
cycle |
دور |
cycle |
سواردوچرخه شدن |
cycle |
بصورت متناوب فاهر شدن |
cycle |
:بصورت دورانی فاهر شدن |
cycle |
دوران |
cycle |
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع |
cycle time |
مدت لازم جهت انجام کارهای دوره |
cycle time |
زمان رفت و برگشت |
cycle time |
زمان تناوب عمل |
cycle time |
مدت چرخه |
cycle time |
زمان |
cycle time |
زمان تناوب |
cycle time |
زمان دوره |
cycle time |
زمان سیکل |
cycle time |
مدت چرخه زمان چرخه |
cycle track |
راه دوچرخه رو |
instruction cycle |
چرخه دستورالعمل |
design cycle |
چرخه طراحی |
display cycle |
چرخه نمایش |
life cycle |
چرخه دوام |
duty cycle |
چرخه کار |
cycle stock |
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود |
cycle stock |
موجودی فعال |
cycle milling |
دستگاه فرز پاندولی |
cycle of everts |
دورحوادث |
cycle of operation |
دوره عمل سلاح |
cycle of operation |
جریان عمل جنگ افزار |
idling cycle |
سیکل بی باری |
cycle of water |
گردش اب در طبیعت |
hysteresis cycle |
حلقه پسماند |
water cycle |
چرخه اب |
cycle spanner |
اچار مخصوص تعمیردوچرخه |
cycle stealing |
چرخه دزدی |
cycle stealing |
مدت چرخه |
cycle stealing |
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر |
cycle stealing |
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی |
cycle stealing |
حلقه ربایی |
cycle car |
اتوموبیل دوچرخهای |
duty cycle |
ضریب کار |
kitchin cycle |
دور کیچین |
exercise cycle |
دوچرخهثابت |
gramdfather cycle |
چرخه پدر بزرگ |
game cycle |
دورههای عملیاتی بازی جنگ |
game cycle |
دوره بازی |
life cycle |
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران |
four stroke cycle |
سیکل چهار زمانه |
four stroke cycle |
دوره چهار زمانه |
four cycle engine |
موتور چهارزمانه |
fetch cycle |
چرخه واکشی |
flow cycle |
سیکل جریان کار |
flow cycle |
مدار ترتیب کار |
kondratieft cycle |
دور کندراتیف |
kilomega cycle |
یک بیلیون سیکل در ثانیه |
cycle lock |
قفلدوچرخه |
juglar cycle |
دور ژوگلار |
duty cycle |
دوره کار |
life cycle |
دوره عمر یک محصول |
life cycle |
دوره عمر |
engine cycle |
سیکل کاری موتور |
life cycle |
دوره زندگی |
estrous cycle |
دوره فحلی |
execute cycle |
چرخه اجرا |
execution cycle |
چرخه اجرا |
hydrologic cycle |
چرخه اب |
hydraulic cycle |
گردش اب در طبیعت |
hydraulic cycle |
مدار هیدرولوژی |
instruction cycle |
سیکل یاچرخش دستورالعمل |
intelligence cycle |
مدار اطلاعاتی |
turnaround cycle |
مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی |
planning cycle |
دوره برنامه ریزی |
number of cycle |
تعداد تناوبها |
null cycle |
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی |
life-cycle |
چرخه زندگی |
motor cycle |
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت |
minor cycle |
چرخه خرد |
activity cycle |
چرخه فعالیت |
minor cycle |
خرد چرخه |
menstrual cycle |
عادت ماهانه |
menstrual cycle |
چرخه قاعدگی |
number of cycle |
تعداد دوره ها |
procurement cycle |
دوره خرید |
training cycle |
مرحله اموزش |
turnaround cycle |
مدت رفت و برگشت |
production cycle |
زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.] |
search cycle |
چرخه جستجو |
vapor cycle |
سرد زائی مدار بسته |
training cycle |
سیکل اموزشی |
trade cycle |
دوره فعالیت تجاری |
trade cycle |
دور تجاری |
staticizing cycle |
سیکل ایستاسازی |
ration cycle |
سیکل محاسبه جیره 42ساعته |
stirling cycle |
سیکل موتور گرمایی که در ان گرما در حجم ثابت افزوده میشود و سبب انبساط همدمامیگردد |
reset cycle |
چرخه باز نشانی |
rankin cycle |
سیکل رانکین |
storage cycle |
چرخه انباره |
storage cycle |
سیکل انباره |
memory cycle |
چرخه حافظه |
carnot cycle |
چرخه کارنو |
occupancy cycle |
دوره سکونت |
major cycle |
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی |
major cycle |
چرخه بزرگ |
major cycle |
بزرگ چرخه |
magnetic cycle |
فرایندمدار مغناطیسی |
magnetic cycle |
منحنی هیسترزیس |
magnetic cycle |
دوره مغناطیسی |
continous cycle |
دوره بی وقفه |
continous cycle |
گردش دائمی |
machine cycle |
چرخه ماشین |
business cycle |
دور کسب وکار |
carnot cycle |
سیکل کارنو |
business cycle |
دور اقتصادی |
budget cycle |
مراحل بودجه |
business cycle |
دور بازرگانی |
business cycle |
دور تجاری |
tempering cycle |
دوره بازپخت |
business cycle |
دور فعالیت بازرگانی |
business cycle |
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی |
business cycle |
معادل cycle trade |
thermodynamics cycle |
سیکل ترمودینامیک |
carbon cycle |
سیکل کربن |
cardiac cycle |
چرخه قلبی |
budget cycle |
گردش بودجه |
data processing cycle |
چرخه پردازش داده |
mixed cycle engine |
موتور سرسرخ |
internal cycle time |
زمان چرخه داخلی |
high cycle fatigue |
خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد |
gas cycle reactor |
راکتور با مدار گردش گازی مسدود |
short cycle annealing |
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه |
computer processing cycle |
چرخه پردازش کامپیوتر |
citric acid cycle |
چرخه سیتریک اسید |
current asset cycle |
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است |
born haber cycle |
چرخه بورن- هابر |
low cycle fatigue |
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه |
life cycle hypothesis |
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است . |
life cycle costs |
هزینههای دوره عمر یک محصول |
platonic cycle or year |
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین |
program development cycle |
چرخه ایجاد برنامه |
variable cycle engine |
موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند |
refresh display cycle |
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش |
read restore cycle |
چرخه خواندن و ترمیم |
life cycle of the frog |
چرخهزندگیقورباغه |
read write cycle |
چرخه خواندن و نوشتن |
take your w to another room |
اسباب کارخودراباطاق دیگرببرید |
still room |
شربتخانه |
room no |
اطاق شماره 3 |
these room let well |
نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم |
in the room of |
درعوض |
May I see the room? |
آیا میتوانم اتاق را ببینم؟ |
To do up the room. |
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن ) |
Get out of the room. |
از اتاق بروبیرون |
room |
وسیع تر کردن |
the f. of a room |
اثاثیه اطاق |
in my room |
در اتاقم |
room |
انبار |
room |
اطاق |
room |
مجال |
room |
محل موقع |
room |
جا |
room |
فضا |
room |
اتاق |
room |
مسکن گزیدن منزل دادن به |
in the room of |
بجای |
room |
خانه |
open cycle reactor system |
سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند |
closed cycle reactor system |
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود |
arresting system cycle time |
زمان تناوب سیستم مهارهواپیما |
war room |
اتاق عملیات |
I'd like a sinlge room. |
من یک اتاق یک نفره میخواهم. |
I'd like a double room |
من یک اتاق دو نفره میخواهم. |