English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
Other Matches
cyclic چرخهای
cyclic کد تشخیص خطا برای داده ارسال شده
cyclic دستیابی به اطلاع ذخیره شده که فقط در یک نقط ه مشخص در حلقه اتفاق میافتد
cyclic چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت به محل اولین بیت منتقل میشود
cyclic روش تشخیص خطا که هر 8 بیت داده را بررسی میکند.
cyclic کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
cyclic عملی که مرتب تکرار میشود
cyclic پریودیک
cyclic دورهای
cyclic دایرهای
cyclic مداوم
cyclic زنجیری
cyclic مسلسل رگبار
cyclic تناوبی
cyclic reactance راکتانس حلقهای
quasi cyclic شبه حلقهای
cyclic shift تغییر مکان چرخهای
cyclic stress تنش دورهای
cyclic stress تنش تناوبی
cyclic check مقابله چرخهای
cyclic rate تعداد تیردر دقیقه
cyclic rate نواخت تیر در دقیقه
cyclic pitch گام دورانی
cyclic admittance گذرایی حلقهای
cyclic code رمز چرخهای
cyclic compound ترکیب حلقهای
cyclic disorder اختلال دورهای
cyclic graph گراف دوری
cyclic impedance ناگذرایی حلقهای
cyclic item اقلام زنجیری
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
cyclic permutation جایگشت چرخهای
cyclic process فرایند چرخهای
cyclic redundancy check بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای
cyclic pitch control کنترل گام دورانی
group دسته بندی کردن
we group گروه خودی
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
t group گروه T
t group گروه حساسیت اموزی
group دسته دسته کردن
group حزب
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته
group گروه
group انجمن
group جمعیت گروه بندی کردن
group جمع شدن
out group برون گروه
group گروه رزمی
group ناوگروه
in group گروه خودی
group جمع اوری چندین چیز با هم
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group شیعه
group dynamics پویش گروهی
group index شاخص گروه
group identification همانند سازی گروهی
group frequency بسامد گروهی
group factors عاملهای گروهی
group drive محرکه گروهی
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
group index اندیس گروه
group selector سلکتور گروهی
group test ازمون گروهی
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
group mark نشان گروه
group membership عضویت گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
group structure ساخت گروهی
group separator جداساز گروه
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group printing چاپ گروهی
group pressure فشار گروهی
group norms هنجارهای گروهی
group theory نظریه گروهها
group mark علامت گروه
infinite group گروه نامتناهی
group interview مصاحبه گروهی
group of targets گروه هدفها
group velocity سرعت گروهی
group theory نظریه گروهی
group of targets گروه اماجها
interest group علایقگروهی
group practice گروهپزشکی
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group گروه قیدی
within group variance پراکنش درون گروهی
user group گروه کاربران
user group گروه استفاده کننده
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
noun group گروهکلمات
splinter group گروهجداییطلب
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
management group ائتلاف تجاری
management group ائتلاف چند شرکت
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
finite group گروه متناهی [ریاضی]
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
business group شرکت سهامی [شرکت]
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group گروه تقارن
point group گروه نقطهای
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
phosphoryl group گروه فسفریل
open group گروه باز
norm group گروه هنجار
natural group گروه طبیعی
minority group گروه اقلیت
membership group گروه عضویت
marginal group گروه حاشیهای
local group گروه محلی
leaving group گروه ترک کننده
primary group گروه نخستین
product group کالاهی مشابه
substituent group گروه استخلافی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
standardization group گروه معیاریابی
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
side group گروه جانبی
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
selected group گروه گزیده
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group گروه بازیابی وسایل
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group گروه مرجع
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
aiming group دستگاه مثلث گیری
peer group گروه همسالان
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
battle group گروه نبرد
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
between group variance پراکنش میان گروهی
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
carbonyl group گروه کربونیل
carboxylic group کروه کربوکسیلی
closed group گروه بسته
coacting group گروه همکار
command group گروه فرماندهی
beach group گروه خدمات ساحلی
commutative group گروه جابجاپذیر
control group گروه گواه
group therapy گروه درمانی
attack group گروه تک به ساحل
abelian group گروه ابلی
air group گروه هوایی
air group گروه هوایی یک ناو
pressure group گروه فشار
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
aiming group عوامل مثلث گیری
acidic group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
acid group گروه اسیدی
armor group گروه زرهی
armor group گروه زره تانک
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
attack group گروه تک
acid group گروه اسید
coordinated group گروه کوئوردینانسی
criterion group گروه ملاک
group discussion بحث گروهی
age group گروه سالخور
formal group گروه رسمی
blood group گروه خونی
blood group تعیین کردن
blood group گروه خون
feeding group قسمت خوراک دهنده
feeding group گروه تغذیه کننده
experimental group گروه ازمایشی
functional group گروه عاملی
gas group گروه گاز
group acceptance پذیرش گروهی
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
group contagion سرایت گروهی
group consciousness اگاهی گروهی
group casting ریخته گری گروهی
group casting ریخته گری
group captain سرهنگ هوایی
group atmosphere جو گروهی
group analysis تحلیل گروه
entry group گروه واجد شرایط
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
age group گروه سنی
detail group قسمت بیگاری
detail group دسته ماموربیگاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com