English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
daisy wheel printer چاپگر چرخ دوار
daisy wheel printer چاپگرچرخشی
daisy wheel printer چاپگر اصلی ضربهای
Other Matches
daisy wheel عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
wheel printer چاپگر چرخ دوار
wheel measurement [ wheel measuring] بازرسی چرخ [سنجش چرخ]
daisy گل مروارید
daisy گل افتاب گردان
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
moon daisy گل داودی
globe daisy یکجورگل مروارید
To be as fresh as a daisy. تروتازه بودن
as fresh as a daisy <idiom> مثل یک دسته گل
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
daisy chain خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy ham قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
daisy cutter اسبی که پایش راکم از زمین بلندمیکند
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
ox eye daisy گل داودی
yellow daisy گل ژاپونی
yellow daisy گل پنچ هزاری
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
printer صاحب چاپخانه
printer مطبعه
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer چاپگر
printer's d. پادوی چای خانه
printer چاپ کننده
electrosensitive printer چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
electronic printer چاپگر الکترونیکی
electrothermal printer چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
electrothermal printer چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
electrothermal printer چاپگرحرارتی برقی
serial printer چاپگر سری
impact printer چاپگر ضربهای
electrostatic printer چاپگر الکترواستاتیکی
drum printer چاپگر طبله
thimble printer چاپگر انگشتانهای
thimble printer چاپگر کامپیوتری که از نوک چاپ مشابه wheel-daily استفاده میکند ولی به شکل انگشتانه است
thermal printer چاپگر حرارتی
spark printer چاپگر حرارتی که حروف را روی کاغذ حرارتی با جرقه الکتریکی تولید میکند
xerographic printer که جوهر باردار جذب میشود به محل تصویر باردار
drum printer چاپگراستوانهای
contact printer اتصالچاپگر
drum printer چاپگر طبلهای
serial printer چاپگر نوبتی
record printer اشاره گر رکورد
graphics printer چاپگر گرافیکی
nonimpact printer چاپگر غیربرخوردی
optical printer چاپگر نوری
page printer چاپگر صفحهای
parallel printer چاپگر موازی
printer driver برنامه راه انداز چاپگر
printer font فونت چاپگر
printer font قلم چاپگر
printer machine ماشین چاپ
printer machine دستگاه چاپ
printer stand پایه چاپگر
nonimpact printer چاپگر غیر تماسی
non impact printer که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
printer table میزچاپگر
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
image printer چاپگر نقطه ماتریسی که قابلیت تولید خروجی متن وگرافیک با کیفیت بالا را دارد
impact printer چاپگر برخوردی
impact printer چاپگرتماسی
magnetic printer پرینتر
magnetic printer چاپگر مغناطیسی
matrix printer چاپگر ماتریسی
xerographic printer چاپگر تصویربردار از عکس چاپگر تصویر بردار
non impact printer چاپگر
printer's ink مرکب چاپ
console printer چاپگر کنسول
band printer چاپگری که حروف آن روی قوپ فلزی متحرک قرار دارد
barrel printer نوعی چاپگر که حروف روی لوله چرهان آن قرار دارند
barrel printer چاپگر بشکهای
line printer چاپگر خطی
line printer وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
bar printer چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
xerographic printer چاپگر
ball printer چاپگر توپی
bar printer چاپگر میلهای
laser printer چاپگر لیزری
ball printer چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
band printer چاپگر نواری
line printer چاپگر سطری
chain printer چاپگر زنجیری
color printer چاپگر رنگی
character printer چاپگرعلامتی
character printer چاپگر دخشهای
chain printer چاپگرزنجیرهای
character printer چاپگر کاراکتری
bidirectional printer چاپگر دو طرفه
postscript laser printer چاپگر لیزری پست اسکریپت
line at a time printer چاپگر خطی
high speed printer چاپگر سریع
hit on the fly printer چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد
letter quality printer چاپگرکیفیت حروف
letter quality printer چاپگر با کیفیت حروف خوب چاپگر با کیفیت عالی
type bar printer چاپگر میلهای تایپ
ink ject printer چاپگر با فوران جوهر
ink jet printer دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
ink ject printer چاپگرجوهری
ink ject printer چاپگر با پرتاب مرکب
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
tractor feed printer چاپگر تغذیه شده تراکتوری
dye sublimation printer چاپگر رنگی باکیفیت بالا که تصاویری با پاشیدن قط عات رنگی روی کاغذ ایحاد میکند
line printer controller کنترل کننده چاپگر خطی
write black printer چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
wheel دور
wheel جاروب کردن با پا
wheel اتحادیه ورزشی
fifth wheel چرخپنجم
wheel ساسایی
wheel چرخ
wheel گردش ناو
wheel چرخیدن
wheel چرخ سمباده
wheel چرخش
wheel چرخ طایر
to be a fifth wheel [to be in the way] آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
third wheel سومینچرخدنده
wheel دوک نخ ریسی
wheel well محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
wheel [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
four wheel چهارچرخه
fifth wheel جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
wheel گرداندن
be a fifth wheel <idiom> آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
He's a fifth wheel. او [مرد] آدم زایدی است.
to take the wheel پشت رل نشستن
wheel چرخ نخ ریسی
wheel رل ماشین
adjustment wheel چرخ متحرک
catherine wheel رجوع شود به pinwheel
wheel bearing بلبرینگ چرخ
wheel pressure فشار چرخ
wheel mode ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
chain wheel A زنجیریچرخهیA
wheel indicator نشانگر سکان
wheel center مرکز چرخ
centre wheel چرخهمیانی
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wheel chair صندلی چرخ دار
banding wheel چرخهچرخنده
wheel horse اسب چرخ کش اسب نزدیک چرخ
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
wheel puller چرخ کش
cogged wheel چرخ دندانه دار
wheel shaft میله چرخ
cog wheel چرخ دنده
worm wheel چرخ دنده حلزونی
worm wheel دنده کرمی شکل
worm wheel پیچ حلزونی
wheel wright چرخ ساز
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
wheel spoke پره چرخ
wheel spanner چرخ کش
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
toothed wheel چرخ دندانه دار
brake wheel چرخ دندانه دار
chain wheel B زنجیریچرخهیب
I feel like a fifth wheel. من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
to be broken on the wheel روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
Barlow's wheel چرخ بارلو [مهندسی برق]
drive wheel چرخدنده
buckled wheel چرخ خم شده [تاب خورده]
forged wheel چرخ آهنگری شده
cast wheel چرخ ریختگی
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
to reinvent the wheel <idiom> هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
reversible wheel چرخی که در دو جهت بگردد
wheel and deal <idiom>
to spin a wheel چرخی را تند چرخاندن
spinning wheel چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
wheel brace آچار چرخ خودرو
wheel wrench آچار چرخ خودرو
dog-wheel استوانه
dog-wheel دماغه
wheel barrow فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
wheel barrow فرقون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
wheel trim قالپاق
wheel tractor فرمانتراکتور
pitch wheel چرخکوککردن
modulation wheel چرختعدیلصدا
wheel gloves دستکش رانندگی
cogged wheel چرخ دنده
main wheel چرخاصلی
large wheel چرخبزرگ
hand-wheel چرخدستی
front wheel چرخجلو
striker wheel چرخهضارب
fourth wheel چهارمینچرخهای
cathedrian wheel پنجره چرخی
press wheel چرخفشار
wheel head سرچرخدنده
wheel cylinder سیلندرچرخدنده
wheel chock مانعچرخ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com