Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
dark trace tube
لامپ تصویر تاریک
Other Matches
dark trace screen
صفحه تصویر تاریک
trace
رد الکترون
trace
تعقیب کردن
trace
پی بردن به
trace
پی کردن
trace
دنبال کردن
trace
اثر گذاشتن
trace
ضبط کردن کشیدن
trace
رسم کردن ترسیم کردن
trace
رسم
trace
مقدار ناچیز ترسیم
trace
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace
طرح کردن
trace
رسم کردن
trace
ردیابی کردن
trace
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
نشانه
trace
رد یابی کردن نشان
trace
جای پا
trace
ردیابی کردن رد پا
trace
رد
trace
نشان
trace
اثر
to trace the cause of anything
چیزیراپیداکردن
to trace the cause of anything
علت اصلی
value trace
اثر ارزشی
logical trace
رد منطقی
to trace the p of a person
دودمان کسی راپرسیدن نسبت کسی راتعیین کردن
trace compounds
ترکیبات کم مقدار
trace conditioning
شرطی کردن ردی
trace elements
عناصر کمیاب
trace element
عنصر کم مقدار
we cannot trace the petitioner
نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
memory trace
رد یاد
To be on someone trail. To trace someone.
رد کسی را دنبال کردن
To follow up (trace) something.
پی کاری را گرفتن
pilot's trace
کالک دستی خلبان
pilot's trace
کالک راهنمای خلبان هواپیما
They found no trace of her .
ازاونشانی بدست نیامد
radar trace
علامت رادار
selective trace
ردیابی گزیده
stimulus trace
رد محرک
at dark
درشب
at dark
هنگام شب
dark
<adj.>
رنگ تیره
It's too dark.
آن خیلی تاریک است.
It is getting dark .
هوادارد تاریک می شود
in the dark
<idiom>
هیچ اطلاعی از چیزی نداشتن
to keep dark
پنهان ماندن
in the dark
در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
It is getting dark.
هواتاریک می شود
one in the dark
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
dark
تاریک
dark
<adj.>
تیره
dark
تیره کردن تاریک کردن
color trace recorder
رسام رنگی
dark adaptation
تطبیق با تاریکی
dark glasses
عینک آفتابی
dark green
سبزسیر
dark hued
سیه فام
dark lines
خطوط تاریک
Try to be home before dark.
سعی کن قبل از تاریک شدن بیایی منزل
A shot in the dark
تیری درتاریکی
dark age
دورهایکههمراهبافقدانفرهنگو پیشرفتهمراهباشد
dark fibre
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
pitch dark
قیرگون
dark adaptation
عادت کردن به تاریکی
dark adaptation
انطباق با تاریکی
dark blue
ابی سیر
dark blue
سرمه ای
dark bulb
نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
dark burn
خستگی
dark coloured
سیاه رنگ
dark current
جریان تاریک
dark fiber
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
pitch dark
تاریک
dark room
تاریکخانه عکاسی
dark room
اتلیه
dark grey
رنگ خاکستری تیره
We lost our way in the dark.
راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
to grow dark
تاریک شدن
dark horse
تودار
dark horse
مرموز
dark horse
آب زیر کاه
dark secret
راز نهان
dark beige
رنگ کرم یا بژ تیره
dark brown
رنگ قهوه ای تیره
the dark continent
افریقا
the dark ages
قرون وسطی
dark grey
رنگ موشی
pitch dark
سیاه
dark horses
برنده غیرمترقبه
dark horse
برنده غیرمترقبه
dark hued
تیره رنگ
Dark Ages
ادوارتاریک
whistle in the dark
<idiom>
سعی درفراموش کردن ترس
dark horse
<idiom>
کاندیدی که به سختی مردم بشناسندش
shot in the dark
<idiom>
تیری درتاریکی
To follow up (trace) a matter (case).
موضوعی را دنبال کردن
He left no trace (mark,evidence).
اثری بجا نگذاشت
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
electrode dark current
جریان تاریک
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
anode dark space
فضای تاریک اند
I bumped into the table in the dark.
تو تاریکی خوردم به میز
I am in the dark. Iam not in the picture.
من در جریان نیستم
Some children are afraid of the dark.
بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
In the dark corner of the room .
در گوشه تاریک اطاق
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
aston dark space
فضای تاریک استن
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
tube well
چاه لولهای
down tube
تیوپپائینی
tube
نی
tube
لوله
inner tube
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
tube
تونل
tube
مجرا
tube
لوله خمیرریش وغیره
tr tube
کلید فرگیر
tube
ناودان
tube
از لوله رد کردن
tube
لامپ لاستیک تویی اتومبیل ودوچرخه وغیره
tube
لوله دارکردن
tube
دودکش نای
tube
لامپ
Y-tube
مجرایدوشاخه
tube
لامپ الکترونی
tube
قسمت خاندار لوله
tube
لامپ بی سیم
tube of force
لوله میدان
trigger tube
لامپ رها ساز
torpedo tube
سکوی پرتاب اژدر
tube insulator
مقره لولهای
tube cutter
لوله بر
tube amplifier
تقویت کننده لامپی
pneumatic tube
لاستیک اتومبیل
tube holder
سر پیچ
polyethylene tube
لوله پلی اتیلنی
torpedo tube
لوله اژدر
torpedo tube
اژدر انداز
sheppard tube
لامپ شپرد- پیرس
radio tube
لامپ رادیو
reactance tube
لامپ راکتانس
roentgen tube
لامپ رونتگن
rubber tube
لوله لاستیکی
seamless tube
لوله بی درز
shoot the tube
موج سواری در حفره موج
speaking tube
لوله مخصوص مکالمه بین دواتاق
stern tube
لوله اژدر پاشنه ناو
stroboscopic tube
لامپ چشمک زن
stroboscopic tube
لامپ استروبوسکپی
stuffing tube
لولههای کانال کشی ناو
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
thermionic tube
لامپ گرمیونایی
thermionic tube
لوله ترمویونیک
tube tester
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
projection tube
لامپ تصویر
tube of force
لوله قوا
head tube
لاستیکراس
grain tube
لولهحبوبات
flow tube
تیوبدرگردش
flexible tube
تیوبقابلانعطاف
firing tube
لولهاحتراق
feeding tube
مخزنریزشتخم
feed tube
مجرایعبورغذا
extension tube
میلهبازشو
ensiling tube
انبارسیلو
draught tube
لاستیکجریانهوا
main tube
تیوپاصلی
measuring tube
لولهاندازهگیری
overflow tube
لولهآبهایاضافی
discharge tube
لامپ تخلیه الکتریکی
[فیزیک]
unloading tube
مخزنتخلیه
tilt tube
مجرایسایهروشن
thermocouple tube
لولهترموکویل
steering tube
تیوپفرمان
seat tube
تیوپصندلی
rigid tube
لولهسخت
pressure tube
لولهفشار
discharge tube
مجرایتخلیه
body tube
لاستیکبدنه
vaccum tube
لامپ خلاء
unit tube
لوله واحد
tungar tube
لامپ تانگار
tube welding
جوشکاری لوله
tube voltage
ولتاژ لامپ
tube tester
لامپ سنج
tube set
رادیوی لامپی
tube rolling
نورد کاری لوله
tube resistance
مقاومت لامپ
tube receiver
گیرنده لامپی
vacumm tube
لامپ خلاء
adjusting tube
لولهمحرک
x ray tube
لامپ پرتو ایکس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com