English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
dash board گل گیر درشکه
dash board داش برد
Other Matches
dash در سمت مسیرپیشرفتن
dash مسیری را ادامه دادن
dash خط فاصله مستقیم جلو رفتن
dash مسابقه اسب دوانی یک مرحلهای
dash دو سرعت در تالارسرپوشیده
dash کشتی تهاجمی
dash off <idiom> سریعا به پایان رساندن
en dash خط فاصله ان
dash علامت زدن
dash خط تیره
dash بسرعت رفتن
em dash خط فاصله ام
dash بسرعت انجام دادن
dash فاصله میان دو حرف خط تیره
dash این علامت
dash بشدت زدن
dash پراکنده کردن
dash number عددی که با یک خط فاصله ازشماره اصلی جدا شده
dash pot کمک فنر لولهای
dash pot دستگاه کند کننده حرکت میراگر
To slip away . To dash out . قا چاق شدن ( بی خبر رفتن )
to dash one's hopes امید کسی را نا امید کردن
dash line خط چین
to cut a dash خود نمایی کردن
to dash a vessel to pieces فرفی را خرد یا ریز ریزکردن
two dots one dash line خط دو نقطه یک خط
board برد
board صفحه مدار
board وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board کشتی
above board به طور آشکار
above board بی حیله
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
with whom do you board پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
i got it over board انرادرکشتی اوردم
by the board از طرف پهلوی ناو
across the board یکسره
across the board شامل تمام طبقات
to go on board سوارکشتی شدن
go by the board از ناو پرت شدن
over the board بازی شطرنج حضوری
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
board سوارشدن بکنارکشتی امدن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board میزشوریادادگاه
board اغذیه
board غذای روی میز
board میز غذا
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board تابلو
board تخته
across the board سرجمع
to board out بیرون ازخانه خود غذاخوردن
board هیات
board جلد کردن تخته
board تخته پوش کردن
board پانسیون شدن
To get on board. سوار کشتی شدن
board روکش کردن
board سکوی شیرجه
board صفحه یامیز شطرنج
board تابلوی امتیازات
board مقوا
board شدن
board سوار
board منزل کردن
board هیئت ژوری
board هیئت کمیسیون
board کمیته تخته کار صفحه چارت
board تخته حاوی نقشه
status board تابلوی وضعیت
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
spring board تخته شیرجه
splash board سپر پاشنه قایق
sliding board سراشیبی
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
terminal board تخته ترمینال
terminal board تخته کلم
sliding board سرسره
terminal board تخته اتصال سیم
status board تابلو وضعیت
tea board سینی
takeoff board تخته پرش طول
system board برد سیستم
switch board تابلوی برق
switch board صفحه تقسیم برق
switch board صفحه کلید برق یاتلفن
terminal board محوراتصال سیمها
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
straw board مقوای ضخیم
story board مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
side board میز قفسه دار
side board میز کناری
side board میز پا دیواری
paste board مقوا
paste board کارت
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
playing the board بازی بر صفحه
playing the board بازی فی نفسه
plotting board پلاتینگ برد
plotting board صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
particle board تخته خرده چوب
particle board نوتخته
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
open board صحنه خلوت شطرنج
ouija board لوح احضار
on board regulation تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
pack board وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
paddle board تخته شنا
panel board تابلوی برق
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
press board مقوای فشرده
sea board کناردریا
sea board دریاکنار
sea board خط ساحلی
seguin board تخته سگن
selection board هیات گزینش
shoe board علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
shoulder board پیش فنگ
side board میز دم دستی
sea board کناره دریا
scale board تخته نازک
programmer board برد برنامه ریز
range board میز تنظیم مسافت
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
runing board رکاب
running board تخته رکاب اتومبیل
scaffold board تخته چوب بست
scaffold board تخته زیر پا
on board a ship سوار کشتی
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board برای نیم پانسیون
for full board برای تمام پانسیون
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane. سوار هواپیما شدن
soffit board زیربند
sandwich board آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board میزاتو
half board هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board آبچکانفرفشوئی
chopping board تختهسبزیو گوشت
managing board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board and lodging خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
eaves-board لب بام
clap-board [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
governing board کمیته حاکمه
board of managers کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
tote board تختهحملونقل
bread-board تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
board games بازی روی تخته
board game بازی روی تخته
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board تخته رختشویی
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
valley board اب رو درهای
unpopulated board تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board کف پله
top board میز نخست شطرنج
to fall over board ازکشتی پرت شدن
tilting board صفحه کج شونده
three ply board تخته سه لا
bread-board تختهی نان بری
bread-board لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board تختهی آمادهی مدار سازی
skirting board تختهپارچهای
route board تختهتعیینمسیر
pressing board تختهفشرده
placard board تختهپلاکارد
louvre-board سکویروزنهدار
lighting board تختهروشنایی
front board مقوایجلویی
board insulation عایقتختهای
backing board تختهپشتیبان
back board جلدپشتی
alighting board تختهتراز
emery board سوهان ناخن
diving board دایو
diving board تخته پرش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com