Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
data communication system
سیستم ارتباطات داده
Other Matches
data communication
مخابره داده ها
data communication
ارتباط دادهای
data communication
انتقال اطلاعات
data communication
داد وستداطلاعات
data communication
ارتباط داده ها
communication system
نظام ارتباطی
data collection system
سیستم جمع اوری داده ها
data distribution system
سیستم توزیع داده ها
data processing system
سیستم پردازش داده
data management system
سیستم مدیریت داده ها
data record system
سیستمضبطاطلاعات
automatic data processing system
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
relational data menagement system
سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
network data management system
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
hierarchical data base management system
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
communication
پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication
کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication
نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
communication
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication
عبور اطلاعات
communication
اطلاع
communication
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication
ماهواره
communication
ارتباط و مخابرات
communication
مخابرات
communication
ارتباطات
communication
مکاتبه
communication
ابلاغیه
communication
ارتباط
communication
مراوده وسایل ارتباطی
communication
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication
کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication
مخابره
communication
اخبار
communication
ارتباطات مواصلات
communication
ابلاغ
communication
نقل وانتقال
communication
مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication channel
کانال ارتباطی
communication channels
طرق مواصلاتی
communication channels
وسایل ارتباطی
communication chief
رئیس ارتباطات
communication circuit
مدار ارتباطی
communication cover
پوشش مخابراتی
communication deception
فریب مخابراتی
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
communication channel
کانل ارتباطی
communication channel
مجرای ارتباطی
communication center
مرکزارتباطات
mass communication
ارتباط جمعی
background communication
ارتباط پس زمینه
communication chief
رئیس مخابرات یکان
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
communication and electronics
رسته مخابرات و الکترونیک
communication cable
کابل جریان ضعیف
communication cable
کابل ارتباطی
communication center
مرکز مخابرات
lines of communication
خطوط مواصلاتی
electric communication
مخابرات
communication device
دستگاه ارتباطی
communication engineer
مهندس مخابرات
communication of punishment
ابلاغ مجازات
communication of punishment
ابلاغ تنبیه
communication protocol
پروتکل ارتباطی
communication receiver
گیرنده مخابرات
communication satellite
ماهواره مخابراتی
communication satellite
اقمارمخابراتی
communication security
تامین مخابراتی
communication security
برقراری تامین مخابراتی
communication signal
سیگنال مخابراتی
communication technician
تکنیسین مخابرات
communication theory
نظریه ارتباطات
communication theory
نظریه ارتباط
communication theory
تئوری مخابرات
communication network
شبکه ارتباطی
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
communication engineering
مهندسی مخابرات
communication engineering
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication interface
میانجی ارتباطی
communication line
خط مخابراتی
communication line
خط ارتباطی
communication link
پیوند ارتباطی
communication link
تسلسل مخابراتی
communication link
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link
اتثال ارتباطی
communication network
شبکه ارتباط
communication network
شبکه مخابراتی
communication zone
منطقه مواصلات
one sided communication
ارتباط یکسویه
communication cord
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
tele communication
ارتباط دور برد
telephone communication
ارتباط تلفنی
privileged communication
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
routes of communication
مسیرهای ارتباطی
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
visual communication
ارتباط بصری
synchronous communication
ارتباط همزمان
network communication
ارتباطشبکهای
visual communication
مخابره بصری
wire communication
ارتباط با سیم
communication antenna
آنتنمرتبط
communication devices
ماشینمرتبط
routes of communication
کانالهای ارتباطی
communication set
دستگاهارتباط
communication tunnel
تونلمرتبطکننده
privileged communication
مدارک محرمانه
combined communication board
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
binary synchronous communication
ارتباطات همزمان دودویی
combined communication board
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
communication relay ship
ناو تقویتی مخابراتی
communication operation instructions (co
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
communication standing instructions
دستورات ثابت مخابراتی
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
high class communication set
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
known data
عناصر معلوم
data
مفروضات
t data
دادههای ازمون
data
دادههای اماری
data
مختصات
data
سوابق عناصر داده ها
data name
نام داده
known data
عناصر تیرمعلوم
data
ارقام
data
داده ها
data value
مقدار داده
data
داده
data
سوابق دانسته ها
data
اطلاعات
test data
دادههای ازماینده
data gathering
جمع اوری داده
data gathering
جمع اوری داده ها
data gathering
گرد اوری داده ها
data hierarchy
سلسه مراتب داده ها
data format
قالب داده ها
data hierarchy
سلسله مراتب داده ها
transaction data
دادههای تراکنشی
data integrety
صحت
data integrety
تمامیت داده ها
data insertion
ورود داده ها
data insertion
درج داده ها
data input
داده ها
data input
اطلاعات ورودی
data independence
ناوابستگی داده ها
tidal data
دادههای کشندی
test data
دادههای ازمایشی
data independence
استقلال داده ها
data import
ورود داده
transmitted data
دادههای مخابره شده
data flow
روند داده ها
data flow
گردش داده ها
symbolic data
داده سمبلیک
source data
دادههای منبع
serial data
داده سری
sample data
داده نمونه
raw data
ارقام خام
raw data
داده خام
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
received data
داده دریافت شده
data entry
ثبت داده ها
data entry
داده دهی
data file
پرونده داده ها
data file
فایل داده ها
data field
فیلد داده ها
data handling
داده گردانی
technical data
عوامل فنی
technical data
اطلاعات فنی
data export
صدور داده
data entry
ثبات داده ها ورود داده ها
replot data
عناصر دوباره بردن هدفها
data break
تاریخ تعویض کلید رمز
data chaining
فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
data channel
مجرای داده ها
data channel
کانال داده
data check
مقابله داده ها
data clerk
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
data code
کد تخصصی
data collection
جمع اوری داده ها
data compaction
داده فشاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com