English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
data mile میل دریایی
data mile میل
Other Matches
mile مقیاس سنجش مسافت
mile میل
mile مایل
mile معادل 53/9061 متر
air mile هوانوردی معادل 3301
statute mile مایل رسمی
statute mile میل رسمی معادل 0825 فوت
statue mile میل قانونی 0825
aeronautical mile میل هوایی
air mile میل
air mile 6706 فوت
air mile میل هوایی
metric mile دو 0051 متر
mile ohm مایل- اهم
geographical mile مایل جغرافیایی
geographical mile میل جغرافیایی
for a mile round تا یک میل از هر سو
passenger mile میل مسافرتی
passenger mile طول راه مسافرت به حسب میل
geographical mile میل دریایی
radar mile زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
What's the charge per mile? اجاره هر مایل چقدر است؟
stick out a mile مثل روز روشن بودن
nautical mile مایل دریایی معادل 0581متر
nautical mile میل دریایی
nautical mile میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
nautical mile میل دریایی امریکامعادل 02/0806 فوت
to go the extra mile for someone <idiom> [برای کسی ] کار تراشیدن [اصطلاح]
nautical mile مایل دریایی
give someone an inch and they will take a mile <idiom> اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
It stickd out a mile. It is crystal clear . It is as clear as daylight. مثل روز روشن است ( پرواضح است )
data name نام داده
data مختصات
data سوابق عناصر داده ها
data دادههای اماری
data value مقدار داده
t data دادههای ازمون
data ارقام
data داده ها
known data عناصر معلوم
data اطلاعات
known data عناصر تیرمعلوم
data سوابق دانسته ها
data مفروضات
data داده
data processor داده پرداز
data recording داده نگاری
data processor پردازنده داده ها
data recorder ضباط داده ها
data stream سیر داده
data recorder داده نگار
data rate میزان داده
data protection حفافت داده ها
data pulse ضربان داده
data rate نرخ
data recording ضبط داده ها
data reduction داده کاهی
data set مجموعه داده ها
data set ترتیب داده
data set name نام مجموعه داده ها
data sharing اشتراک داده
data stream مسیل یا نهر داده
data sheet برگ داده ها
data sheet ورق داده ها صفحه داده ها
data source منبع داده
data set دادگان
data security امنیت داده ها
data section بخش داده ها
data reduction تقلیل داده ها
data reduction تقلیل داده ها کاهش داده ها
data redundancy حشو داده ها
data redundancy زائد بودن داده ها
data register ثبات داده ها
data scope یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data retrieval بازیابی داده ها
data statement حکم دادهای
data privacy محرمانه بودن داده ها
data integrety جامعیت داده
data link ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
data link راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
data link تجهیزاتی که اجازه انتقال اطلاعات به صورت یک داده رامیدهد
data link اتصال داده
data logging ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
data management مدیریت داده ها
data manipulation دستکاری داده ها
data mask نقاب داده ها
data link محور مخابرات
data link پیوند دادهای
data item قلم داده
data item جزئیات اطلاعات
data item موارد ذکرشده در اطلاعات
data item واحد داده
data item قلم داده ها
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
data level سطح داده
data librarian بایگان داده
data line خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
data medium داده رسان
data medium رسانه داده ها
data origination سر منشاء داده ها
data packet منبع ارسال سری داده در یک بسته
data packet نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data plotter رسام داده ها
data plotter رسم کننده داده ها
data point نقطه داده
data preparation داده امایی
data preparation امایش داده ها
data origination سرچشمه داده ها
data origination اساس داده
data carrier حامل داده ها
data link پیوند داده
data record رکورد داده ها
data model مدل داده
data modem modem
data modification اصلاح داده ها
data organization سازمان داده ها
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data strike چاهک داده ها
mechanized data دادههای ماشینی
output data داده خروجی
qualitative data دادههای کیفی
quantitative data دادههای کمی
raw data دادههای خام
raw data دادههای اولیه
original data داده اصلی
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
meteorological data عناصر هواسنجی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
nominal data داده اسمی
numeric data داده عددی
numeric data دادههای عددی
objective data دادههای عینی
objective data دادههای واقعی
ordinal data داده ترتیبی یا وصفی
raw data ارقام خام
raw data داده خام
received data داده دریافت شده
test data دادههای ازمایشی
tidal data دادههای کشندی
transaction data دادههای تراکنشی
transmitted data دادههای مخابره شده
transmitted data دادههای ارسال شده
data hold ذخیرهاطلاعات
data panel دکمهاطلاعات
hunger for data میل شدید به داده ها
test data دادههای ازماینده
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
sample data داده نمونه
serial data داده سری
source data دادههای منبع
symbolic data داده سمبلیک
technical data اطلاعات فنی
technical data عوامل فنی
master data دادههای اصلی
data structure ساخت داده ها
data transmission مخابره داده ها
data transmission ارسال داده
data transmission مخابره داده
data type نوع داده ها
data unit واحد داده
data unit واحدداده ها
data validation معتبرسازی داده
data verification بازبینی داده
data transfer انتقال داده ها
data transducer مبدل داده ها
data structure ساختار داده ها
data structure ساختمان داده ها
data structures ساختارهای داده
data table جدول داده ها
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
data termianl پایانه دادهای
data terminal ترمینال داده
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
data word کلمه داده
digital data داده رقمی
digital data داده دیجیتالی
input data دادههای اولیه
input data داده ورودی
intelligence data عناصر اطلاعات
live data داده موثر
logistical data اطلاعات لجستیکی
marginal data اطلاعات حاشیهای نقشه
mass data دادههای انبوه
master data شاه داده
input data معطیات ورودی
input data معلومات یا دادههای ورودی
digutal data داده رقمی
discrete data داده گسسته
experimental data دادههای تجربی
experimental data دادههای ازمایشی
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
financial data اطلاعات مالی
firing data عناصر تیر
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
master data شاه دادهها
data integrety ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
data acquisition اکتساب داده ها
data base مبنای اطلاعات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com