English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
data processor داده پرداز
data processor پردازنده داده ها
Search result with all words
data communications processor پردازنده ارتباطات داده ها
Other Matches
processor به صورت همزمان همزمان کار کند
processor کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
processor برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
processor عمل اورنده
processor پردازشگر
processor پردازنده
processor تمام کننده
processor تکمیل کننده
processor عمل کننده
processor پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
processor ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
processor کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
processor ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
processor سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
processor که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
processor پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
processor سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
processor پردازنده مخصوص مثل پردازنده آرایهای یا عددی که میتواند برای بهبود کارایی با پردازنده اصلی کار کند
processor پردازنده جانبی مخصوص
processor ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
i/o processor پردازنده ورودی و خروجی
processor تقسیم کننده سیگنال که توسط ریز پردازندهای در شبکه کنترل میشود
processor وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
command processor سیستم عامل فرمانی
parallel processor موازی پرداز
communications processor پردازنده مخابراتی
attached processor پردازنده الصاقی
attached processor ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
associative processor پردازنده انجمنی
processor bound اشاره به فرایندهایی میکندکه به محض استفاده از واحدپردازش مرکزی جهت اجرای پردازش یا محاسبه حقیقی سرعتش کم میشود
word processor کلمه پرداز
centarl processor unit processing central
down line processor پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
macro processor پردازشگرماکرو
central processor پردازنده مرکزی
central processor پردازشگر مرکزی
array processor پردازشگر ارایه
parallel processor پردازنده موازی
vector processor پردازنده برداری
peripheral processor پردازشگر جنبی
macro processor درشت پردازشگر
continuous processor دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
post processor پس پرداز
language processor پردازشگر زبان
communications processor پردازشگرارتباطات
language processor زبان پرداز
satellite processor پردازشگر پیرو
post processor پس پردارنده
food processor اجزایمخلوطکن
communicating word processor پردازنده کلمه یا ایستگاه کاری که قادر به ارسال و دریافت داده است
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
front end processor پردازشگر جلو و انتها پردازشگر نهایی
stand alone word processor کلمه پرداز خودکفا
raster image processor پردازشگر تصویر شبکهای
bit slice processor روش معماری ریزپردازنده ها
bit slice processor پردازشگر قطعه بیتی
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
sound digitizing processor گزارهصدایکامپیوتری
processor dtate word کمله وضعیت پردازشگر
back end processor پردازنده کمکی تک منظوره
data name نام داده
data value مقدار داده
known data عناصر تیرمعلوم
known data عناصر معلوم
data مفروضات
data اطلاعات
t data دادههای ازمون
data دادههای اماری
data مختصات
data سوابق دانسته ها
data داده
data داده ها
data ارقام
data سوابق عناصر داده ها
data source منبع داده
data structure ساختمان داده ها
data structures ساختارهای داده
data table جدول داده ها
data retrieval بازیابی داده ها
data register ثبات داده ها
data redundancy زائد بودن داده ها
data recording داده نگاری
data structure ساختار داده ها
data redundancy حشو داده ها
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
data reduction تقلیل داده ها کاهش داده ها
data structure ساخت داده ها
data scope یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
data section بخش داده ها
data sheet ورق داده ها صفحه داده ها
data statement حکم دادهای
data termianl پایانه دادهای
data stream سیر داده
data stream مسیل یا نهر داده
data sheet برگ داده ها
data sharing اشتراک داده
data set name نام مجموعه داده ها
data set ترتیب داده
data strike چاهک داده ها
data set مجموعه داده ها
data set دادگان
data security امنیت داده ها
data reduction تقلیل داده ها
data reduction داده کاهی
data mile میل
data model مدل داده
data modem modem
data modification اصلاح داده ها
data organization سازمان داده ها
data origination اساس داده
data origination سرچشمه داده ها
data mile میل دریایی
data link اتصال داده
data logging ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
data management مدیریت داده ها
data manipulation دستکاری داده ها
data mask نقاب داده ها
data medium داده رسان
data medium رسانه داده ها
data origination سر منشاء داده ها
data packet منبع ارسال سری داده در یک بسته
data pulse ضربان داده
data rate نرخ
data rate میزان داده
data record رکورد داده ها
data recorder داده نگار
data recorder ضباط داده ها
data recording ضبط داده ها
data protection حفافت داده ها
data privacy محرمانه بودن داده ها
data packet نرم افزاری که حاوی یک رشته بررسی خطا میباشد
data plotter رسام داده ها
data plotter رسم کننده داده ها
data point نقطه داده
data preparation داده امایی
data preparation امایش داده ها
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data link پیوند داده
technical data عوامل فنی
test data دادههای ازمایشی
tidal data دادههای کشندی
transaction data دادههای تراکنشی
transmitted data دادههای مخابره شده
output data داده خروجی
original data داده اصلی
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordinal data داده ترتیبی یا وصفی
objective data دادههای واقعی
objective data دادههای عینی
numeric data دادههای عددی
numeric data داده عددی
nominal data داده اسمی
meteorological data اطلاعات هواسنجی
meteorological data عناصر هواسنجی
mechanized data دادههای ماشینی
master data دادههای اصلی
test data دادههای ازماینده
qualitative data دادههای کیفی
quantitative data دادههای کمی
raw data دادههای خام
raw data دادههای اولیه
raw data ارقام خام
raw data داده خام
received data داده دریافت شده
replot data عناصر دوباره بردن هدفها
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
sample data داده نمونه
serial data داده سری
source data دادههای منبع
symbolic data داده سمبلیک
technical data اطلاعات فنی
master data شاه دادهها
master data شاه داده
experimental data دادههای تجربی
discrete data داده گسسته
digutal data داده رقمی
digital data داده دیجیتالی
digital data داده رقمی
data word کلمه داده
data verification بازبینی داده
data validation معتبرسازی داده
data unit واحدداده ها
data unit واحد داده
data type نوع داده ها
data transmission مخابره داده
data transmission ارسال داده
data transmission مخابره داده ها
data transfer انتقال داده ها
data transducer مبدل داده ها
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
experimental data دادههای ازمایشی
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
mass data دادههای انبوه
marginal data اطلاعات حاشیهای نقشه
transmitted data دادههای ارسال شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com