English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
decreasing order ترتیب کاهنده
Other Matches
decreasing نقصان گیرنده
decreasing نزولی
decreasing کاهنده
decreasing کاهشی
decreasing return بازده نزولی
decreasing cost هزینه نزولی
decreasing function تابع نزولی
decreasing marginal productivity بهره وری نهائی نزولی
decreasing marginal cost هزینه نهایی نزولی
decreasing marginal cost هزینه نهائی نزولی
decreasing cost industry هزینه نزولی صنعتی
decreasing marginal efficiency of capita کارائی نهائی نزولی سرمایه
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
in order to ... برای [اینکه]
by order of فرمان
to order <idiom> به ترتیب
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
in order to ... تا [اینکه ]
well-order خوش ترتیب [ریاضی]
order [placed with somebody] دستور [ازطرف کسی]
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
by order of حسب الامر
re order سفارش دوم باره
in order درست
in order that تا اینکه
in order that برای اینکه
in order that he may go برای اینکه برود
in order that i may go برای اینکه بروم
out of order از کار افتاده
out of order نادرست
out of order درهم برهم
order off حکم خروج
in order صحیح
in order دایر
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
out of order <idiom> کارنکردن
In this order. In this way. باین ترتیب
to the order of در وجه
to the order of به حواله کرد
first order مرتبه اول
to the order of بحواله کرد
out of order خراب
second order مرتبه دوم
order about پیوسته پی فرمان فرستادن
order دستور دادن
order دستورالعمل دستور
order سفارش دادن دستور دادن
order حکم
order حواله
order حواله کرد حواله کردن دستور
order خرید سفارش خرید
order سفارش دادن
order دستور دادن سفارش
order امر
order مرتبه
order راسته
order ن
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order نظام معماری
order شیوه
order دستورعملیاتی
order دستورالعمل
order دستور
order سفارش
order نظم دادن
order سفارش دادن کالا یا جنس
order سبک معماری
order نظم
order سفارش دادن تنظیم کردن
order منظم کردن
order ترتیب
order فرمان نظم
order کد عمل
order رتبه
order ترتیب انجام کار
order دستور سفارش
order مرتب کردن
review order لباس وتحملات سان
order in council تصویب نامه دولتی
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
order of battle ترتیب نیرو
purchase order سفارش خرید
purchase order دستور خرید
order format قالب سفارش
second order conditions شرایط مرتبه دوم
second order conditions شرایط ثانوی
route order فرمان ستون راه رو
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
review order لباس وتجهیزات و وسائل کامل
order cheque چک به حواله کرد
order cheque چک در نام فرد خاص
order code رمز دستور
order for goods سفارش کالا
order of bankruptcy حکم ورشکستگی
Order theory ترتیب جزئی [ریاضی]
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
order format قالب دستور
public order نظم عمومی
provisional order دستور موقت اداری
processing of the order انجام سفارش
pay order لیست پرداخت حقوق
order of matrix مرتبه ماتریس
order of service سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
partial order ترتیب جزئی
partial order پاره ترتیب
order of the day برنامه روزانه
Lattice [order] توری [ترتیب] [ریاضی]
order of the day معادل agenda
order of the day دستور جلسه
order time زمان سفارش کالا
order off the field حکم خروج
order of magnitude مرتبه بزرگی
order of fire ترتیب احتراق موتور
probation order دستور یا حکم تعلیق مجازات
post order حواله پستی
order of battle سازمان نیروهایا یکان
place an order سفارش دادن
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
pay order سندپرداخت حقوق
order of discharge حکم تصفیه
order of discharge حکم برائت ذمه
order of fire روش تیراندازی
order of fire ترتیب توالی اتش
Lattice [order] شبکه [ریاضی]
second order factor عامل مرتبه دوم
Doric Order سبک معماری دوریک
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order [معماری یونی یونان]
balustrade Order ترتیب نرده ستون ها
Attic Order ستون بندی آتنی
assemblage of Order ستون بندی مختلط
arch order [شیوه ی ستون بندی طاق]
American order [سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
good order خوش ترتیب [فلسفه]
French Order سبک معماری فرانسوی
Giant Order شیوه غول ستونی [معماری]
Gigantic Order [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
to order somebody back کسی را فراخواندن
in good order <adj.> منظم
in good order <adj.> مرتب
in good order <adj.> تروتمیز
in order to prevent برای جلوگیری کردن
to order somebody back کسی را معزول کردن
to order somebody back کسی را احضار کردن
structure [first order] ساختار [ریاضی]
Ionic Order [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
German Order سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
pecking order <idiom> راه ارتباط بایکدیگر
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transaction in order معامله به قصد فرار از دین
transaction in order liability avoid to
social order سازمانوساختاراجتماعی
to set in order منظم کردن
to set in order درست کردن
third order reaction واکنش مرتبه سه
the line is out of order سیم خراب است
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
superior order دستور مافوق
superior order امر مافوق
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
sort order نظم ترتیب
short order خوراکی که زود مهیا میشود
trial order سفارش ازمایشی
warning order دستور اگهی
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
My stomach is out of order. مزاجم مرتب کارنمی کند
Is your passport in order ? آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
postal order هزینهپستی
law and order اطاعتازقانون
doric order سبکمعمارییونانقدیم
corinthian order ساختارقرمتی
points of order اخطار نظامنامهای
point of order اخطار نظامنامهای
work order برگ کار
work order درخواست انجام کار حکم کار
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
word order ترتیب واژه ها
second order reaction واکنش مرتبه دوم
order book دفتر سفارشات
fragmentary order دستور جزء بجزء
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
dispatch order سفارش حمل سریع
disassembly order روش پیاده کردن وسیله
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
development order دستوربهبود اماد
development order دستور ساخت اماد
descending order ترتیب نزولی
delivery order حواله تحویل
delivery order دستورحمل
delivery order دستور تحویل کالا
money order حواله پستی وتلگرافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com