Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 75 (6 milliseconds)
English	Persian
defensive player	شطرنج باز دفاعی
Other Matches
self defensive	مدافع خود
defensive	منطقه دفاعی شامل دروازه
defensive	منطقه دفاع
defensive	تدافعی
defensive	حالت تدافع
defensive	مقام تدافع
defensive	تدافی
defensive	دفاعی
defensive	پدافندی
defensive computing	روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد
defensive fire	اتش دفاعی
defensive fire	اتش پدافندی
defensive league	اتحادیه دفاعی
defensive league	اتحاد دفاعی
defensive line	خط دفاعی
defensive line	خط پدافندی
defensive architecture	معماری نظامی
defensive board	دفاع سبد
defensive programming	برنامه نویسی تدافعی
right defensive end	مهرهتدافعیانتهاییراست
right defensive tackle	مهرهشکلتدافعیراست
defensive minefield	میدان مین پدافندی
defensive wrestler	کشتی گیر دفاعی
defensive war	جنگ دفاعی
defensive rebound	توپ گیری از سبد
defensive sea area	منطقه پدافندی دریایی
left defensive end	مهرهتدافعیانتهایچپ
left defensive tackle	مهرهشکلتدافعیچپ
close defensive fires	اتشهای پدافندی نزدیک
advance of defensive line	در جلو خطوط پدافندی
player	بازیکن
player	بازیکن
player	هنرپیشه بازیکن ورزشی
player	نوازنده
player	بازیگر
record player	گرامافون
cricket player	بازیکنگریکت
player's stick	چوببازیکنهاکی
tennis player	بازیکنتنیس
He is an excellent player.	عالی بازی می کند ( ورزش )
player [American E]	مردلاس زن
player [American E]	زن دنبال کن
player [American E]	مشتاق زن
player [American E]	مرد زن پرست
to be sidelined [player]	از بازی یا معرکه خارج شدن [ورزشکار]
CD/ROM player	محلقرارگرفتنسیدی
piano player	پیانوزن
offensive player	شطرنجباز حملهای
piano player	اسباب پیانو زنی
hunch player	شرطبند از روی حدس و گمان
player coach	مربی
player piano	پیانو خودکار
player's number	شماره بازیگر
field player	بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
exempt player	بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
protect a player	معاف از انتقال
registration of player	نامنویسی بازیگران
Media Player	برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو
volleyball player	والیبالیست
ball player	بازیگر با توپ
club player	بازیگر باشگاهی
combi player	درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند
money player	ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
back line player	بازیگر خط عقب والیبال
american football player	بازیکنفوتبالآمریکایی
cassette player controls	کنترلکنندهاینوار
wireless record player	گرام پخش کننده
compact disc player	دستگاهدیسکفشرده
ice hockey player	بازیکنهاکیروییخ
personal radio cassette player	رادیووضبطصوتشخصی
compact disc player controls	دکمههایکنترلکنندهدیسک
attacking [style of play, player] <adj.>	حمله
attacking [style of play, player] <adj.>	مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.>	تهاجمی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com