English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
delivery order دستور تحویل کالا
delivery order دستورحمل
delivery order حواله تحویل
Other Matches
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
To take delivery of something. چیزی را تحویل گرفتن
take delivery of قبض کردن اقباض
take delivery of تحویل گرفتن
possible of delivery مقدورالتسلیم
p delivery زاییمان پیش ازموعدطبیعی
delivery مرسوله
delivery محموله
available for delivery <adj.> قابل ارسال
delivery کالای ارسال شده
delivery کالای ارسالی
delivery فروریختن گلوله
delivery دریافت
delivery نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
delivery انتقال دادن
delivery تحویل
delivery رهایی
delivery فراغت اززایمان
delivery تسلیم
delivery حمل بار
delivery پرتاب گلوله
delivery پرتاب توپ
delivery توپ پرتاب شده
delivery تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
delivery قبض و اقباض تحویل
delivery تحویل کالا دادن
aerial delivery پرتاب از راه هوا
aerial delivery پرتاب هوایی
rug delivery [جابه جایی و حمل فرش به محل خرید یا فروش]
air delivery نقل و انتقال هوایی
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
air delivery نقل وانتقال از راه هوا
delivery cannel نهر انحرافی
air delivery حمل ونقل از راه هوا
delivery [of a pump] مقدار حمل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery note حواله تحویل
delivery leadtime زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery speed سرعت تحویل
cargo delivery تحویل بار
delivery groups گروه معروف پیام
delivery car واگن تحویل دهنده
delivery channel نهر فرعی یا نهر ابگیر
delivery date تاریخ تحویل
delivery error اشتباه در تیراندازی
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
delivery forecast پیش بینی وضع تولید
delivery free تحویل رایگان
delivery notice اعلامیه تحویل
delivery side سمت تحویل
delivery table میز تحویل
cash on delivery پرداخت هنگام تحویل
cash on delivery فروش نقدی
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
delivery forecast پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
delivery valve سوپاپ تحویل
delivery to the home تحویل در خانه
delivery terms نحوه تحویل
delivery terms شرایط تحویل
delivery free حمل مجانی
general delivery پست رستانت
general delivery بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
smooth delivery تحویل بی اشکال
delivery entrance ورودیحامل
recorded delivery ارسال بصورت سفارشی
recorded delivery تحویل سفارشی
special delivery پست سفارشی
forward delivery تحویل دراینده
give delivery به قبض دادن
give delivery اقباض
delivery ramp شیبرساندنوسائل
weapon delivery پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
period of delivery دوره تحویل
When do you take delivery of yourcar ? اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
pick up and delivery بارگیری و تحویل
pump delivery خروجی پمپ
taking delivery تسلم
prompt delivery تحویل فوری
delivery [of a pump] مقدار انتقال [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery note فهرست کالاهای در حال حمل
forward delivery تحویل به وعده
landing, storage, delivery تخلیه
variable delivery pump پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
landing, storage, delivery نگهداری
landing, storage, delivery تحویل
theft, pilferage, non delivery عدم تحویل
theft, pilferage, non delivery دله دزدی
Payment on delivery of goods. پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
theft, pilferage, non delivery سرقت
cumulative delivery diagram منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
air delivery platform پالت مخصوص بارریزی هوایی
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
to be available for delivery at short notice بلافاصله قابل تحویل بودن
named place of delivery at frontier تحویل در مرز مشخص
This company guarantees prompt delivery of goods. این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
second order مرتبه دوم
order off حکم خروج
re order سفارش دوم باره
order about پیوسته پی فرمان فرستادن
to order <idiom> به ترتیب
In this order. In this way. باین ترتیب
first order مرتبه اول
out of order از کار افتاده
out of order خراب
out of order نادرست
out of order درهم برهم
in order that تا اینکه
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
in order درست
in order that he may go برای اینکه برود
in order that i may go برای اینکه بروم
in order صحیح
in order دایر
to the order of در وجه
to the order of به حواله کرد
to the order of بحواله کرد
out of order <idiom> کارنکردن
well-order خوش ترتیب [ریاضی]
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
in order that برای اینکه
order دستور دادن
order سبک معماری
order مرتبه
order راسته
order کد عمل
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order حواله کرد حواله کردن دستور
order ترتیب
order رتبه
order دستور سفارش
order دستورعملیاتی
order دستورالعمل
order دستور
order امر
order دستور دادن سفارش
order سفارش دادن کالا یا جنس
order نظام معماری
order دستورالعمل دستور
order سفارش دادن دستور دادن
order مرتب کردن
order حکم
order حواله
order شیوه
order نظم دادن
order فرمان نظم
order ترتیب انجام کار
order خرید سفارش خرید
order سفارش دادن
order سفارش
order منظم کردن
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
order ن
in order to ... تا [اینکه ]
order سفارش دادن تنظیم کردن
order نظم
in order to ... برای [اینکه]
by order of فرمان
by order of حسب الامر
order [placed with somebody] دستور [ازطرف کسی]
sort order نظم ترتیب
short order خوراکی که زود مهیا میشود
partial order پاره ترتیب
partial order ترتیب جزئی
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
superior order امر مافوق
order of the day دستور جلسه
the line is out of order سیم خراب است
order off the field حکم خروج
order time زمان سفارش کالا
Order theory ترتیب جزئی [ریاضی]
Lattice [order] شبکه [ریاضی]
superior order دستور مافوق
pay order لیست پرداخت حقوق
pay order سندپرداخت حقوق
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
place an order سفارش دادن
purchase order سفارش خرید
purchase order دستور خرید
post order حواله پستی
public order نظم عمومی
provisional order دستور موقت اداری
probation order دستور یا حکم تعلیق مجازات
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
second order reaction واکنش مرتبه دوم
second order factor عامل مرتبه دوم
second order conditions شرایط مرتبه دوم
second order conditions شرایط ثانوی
order of the day معادل agenda
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
route order فرمان ستون راه رو
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
review order لباس وتجهیزات و وسائل کامل
review order لباس وتحملات سان
processing of the order انجام سفارش
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
good order خوش ترتیب [فلسفه]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com