Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
demand oriented pricing
قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
Other Matches
competition oriented pricing
قیمت گذاری رقابت امیز
pricing
تسعیر
pricing
قیمت گذاری
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
costing and pricing
هزینه یابی و قیمت گذاری
leader pricing
پیشرو در قیمت گذاری
predatory pricing
قیمت گذاری امرانه
pricing policy
سیاست قیمت گذاری
peak load pricing
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
average cost pricing
قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
price line pricing
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
marginal cost pricing
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
basing point pricing
قیمت تمام شده کالا
oriented
گرویده
oriented
متمایل به
oriented
جهت دار
procedure oriented
رویه گرا
task oriented
تکلیف گرا
software oriented
نرم افزارگرا
problem oriented
مسئله گرا
sense oriented
حس گرا
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
byte oriented
لقمه گرا
computer oriented
کامپیوتر گرا
goal oriented
مقصد گرا
goal oriented
هدف گرا
machine oriented
ماشین گرا
market oriented
بازاری
market oriented
در جهت بازار
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
motor oriented
حرکت گرا
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
object oriented
زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented
تصویری که از بردارهای تعریف
object oriented
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented
استفاده میکند
application oriented
کاربرد گرا
target-oriented
<adj.>
هدف دار
target-oriented
<adj.>
هدف گرا
goal-oriented
<adj.>
مقصد گرا
target-oriented
<adj.>
مقصد گرا
goal-oriented
<adj.>
هدف دار
goal-oriented
<adj.>
هدف گرا
future-oriented
<adj.>
پایدار
[نسبت به آینده]
future-oriented
<adj.>
آینده گرا
transaction oriented
تراکنش گر
machine oriented language
زبان ماشین گرا
magazines computer oriented
مجلات کامپیوتری
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
object oriented programming
برنامه نویسی مقصود گرا
transaction oriented processing
پردازش تغییرگرا
object oriented graphics
نگاره سازی موضوعی
human oriented language
زبان ارایش یافته بشری
problem oriented language
زبان مسئله گرا
character oriented protocol
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
problem oriented language
زبان باگرایش مسئله
procedure oriented language
زبان رویه گرا
application oriented language
زبان کاربردی
user oriented language
زبان استفاده کننده گرا
word oriented computer
کامپیوتر کلمه گرا
record oriented database management
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
action oriented management report
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
object oriented programming language
زبان برنامه نویسی موضوعی
table oriented database management progr
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
to be in demand
طالب داشتن
demand
[of]
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
to be in demand
خریدارداشتن مطلوب بودن
on demand
به در خواست به مجرد تقاضا
on demand
عندالمطالبه
demand
احتیاج
demand
نیاز
on demand
بنا به تقاضا
demand
مطالبه تقاضا کردن
demand
مطالبه
demand
تقاضای خرید کالا
demand
پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
خواستارشدن
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand
تقاضا برای انجام چیزی
demand
تقاضا کردن تقاضا
demand
طلب
demand
نیاز
demand
مطالبه کردن
demand
تقاضا
demand
درخواست مطالبه
demand
خواست
demand
درخواست کردن
demand
تقاضا کردن
demand
نیاز احتیاج
demand
درخواست
within three days of demand
در طی سه روز پس از تقاضا
demand code
رمز درخواست
demand code
شماره رمزبرگ درخواست
maximum demand
بار پیک
offer and demand
عرضه و تقاضا
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand accommodation
تعدیل درخواستها
payable on demand
پرداخت عندالمطالبه
peak demand
حداکثر تقاضا
peak demand
بیشترین تقاضا
demand deposit
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
maximum demand
پیک بار
maximum demand
بار حداکثر
measurement of demand
اندازه گیری تقاضا
measurement of demand
تخمین تقاضا
demand elasticity
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand elasticity
کشش تقاضا
national demand
تقاضای ملی
demand deposit
سپرده جاری
demand deposit
سپرده دیداری
planned demand
تقاضای برنامه ریزی شده
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
aggregate demand
تقاضای کل
to make a demand on somebody
مطالبه کردن از کسی
we demand p in our contract
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
To demand ones right. To get ones due.
حق کسی را خواستن ( گرفتن )
financed demand
احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
information on demand
اطلاعات با تقاضا
total demand
تقاضای کل
to meet a demand
تقاضایی را براوردن
composite demand
تقاضای مرکب
complementary demand
تقاضای تکمیلی
complementary demand
تقاضای مکمل
change in demand
تغییر تقاضا
quantity of demand
مقدار تقاضا
replacement demand
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
supply and demand
عرضه و تقاضا
maximum demand
تقاضای بیشینه
energy demand
مطالبه انرژی
demand function
تابع تقاضا
demand surface
میزان تقاضا
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand surface
سطح تقاضا
demand forecast
پیش بینی تقاضا
demand side
طرف تقاضا
demand for payment
تقاضای پرداخت
demand side
ستون تقاضا
demand shift
تغییر تقاضا
demand shift
انتقال تقاضا
demand shift
جابجائی تقاضا
demand schedule
جدول تقاضا
derived demand
تقاضای مشتق شده
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
effective demand
تقاضای موثر
excess demand
تقاضای بیش از حد
excess demand
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand
درخواست مازاد
excess demand
فزونی تقاضا
elastic demand
تقاضای انعطاف پذیر
elastic demand
حساس
elastic demand
تقاضای کشش دار
elastic demand
تقاضای با کشش
effective demand
تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
factor demand
تقاضای عوامل
final demand
تقاضای نهائی
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
demand satisfaction
تحویل درخواستها
demand paging
در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand meter
تقاضاسنج
demand note
مطالبه نامه
money demand
تقاضا برای پول
demand for money
تقاضا برای پول
demand factors
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand factors
جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors
عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand curve
منحنی تقاضا
market demand
تقاضای بازار
demand note
سفته
demand management
مدیریت تقاضا
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
law of demand
قانون تقاضا
demand paging
صفحه بندی مورد نیاز
demand report
گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
inelastic demand
تقاضای بی کشش
inelastic demand
تقاضای غیر حساس
elasticity of demand
کشش تقاضا
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
demand factor
ضریب تقاضا
demand price
حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
inelastic demand
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
demand pattern
الگوی تقاضا
joint demand
تقاضای مشترک
demand factors
عوامل تقاضا
demand paging
صفحه بندی تقاضا
demand note
چک تمسک
transaction demand for money
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
To demand prompt payment.
تقاضای پرداخت فوری کردن
by popular
[demand]
request
درخواست توده پسند
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
demand pull inflation
تورم ناشی از فشار تقاضا
marginal demand price
قیمت تقاضای نهائی
pressure demand regulator
رگولاتورتنظیمفشار
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
maximum demand indicator
کنتور بار پیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com