Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
Other Matches
desired rate of capital accumulation
نرخ تراکم سرمایه مطلوب
desired
مطلوب
desired temperature
حرارتمطلوب
desired leading
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
desired leading
مسیر مطلوب
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
desired effects
اثرات مورد نظر
desired ground zone
صفر زمین مورد نظر
To obtain the desired result .
نتیجه مطلوب را بدست آوردن
desired ground zone
نقطه ترکش اتمی مطلوب
your action produced the desired effect
اقدامتان اثر مطلوب بخشید
development
رشد
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development
تکامل یافتن
development
بسط
development
ایجاد
development
ترقی نمو
development
توسعه
development
پیشرفت
well development
توسعه و شستشوی چاه
development
فهور
self development
پیشرفت نفس خود پیش برد
under development
دردست توسعه
development
گسترش
development
برنامه ریزی تولید محصول جدید
development
کامپایل و رفع عیب نرم افزار جدید را میدهد
development
مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
رشد پیشرفت
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
self development
توسعه نفس
development plan
برنامه توسعه
development order
دستوربهبود اماد
development order
دستور ساخت اماد
development bank
بانک توسعه
development countries
کشورهای قابل توسعه
development budget
بودجه عمرانی
development tools
ابزار توسعه
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
uneven development
توسعه نامتوازن
base development
تهیه پایگاه
child development
رشد کودک
combat development
توسعه رزمی
housing development
محوطهایکهبهتازگیدرآنخانهتاسیسشدهاست
cultural development
توسعه فرهنگی
design development
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
curriculum development
برنامه ریزی درسی
bank development
گسترش شبکه بانکی
base development
ساختن پایگاه
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
rural development
توسعه روستائی
manpower development
پرورش نیروی انسانی
land development
احیای اراضی
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
inward looking development policies
سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
sexual development
رشد جنسی
internal development
توسعه داخلی
internal development
رشد داخلی
historical development
سیر تاریخی
mental development
رشد ذهنی
research and development
تحقیق و توسعه
motor development
رشد حرکتی
pole of development
قطب توسعه
phasess of development
مراحل توسعه
personnel development
برنامه ریزی استخدامی
pattern of development
الگوی توسعه
recent development
بسط تازه
recent development
بسط جدید
recent development
فهورتازه
regional development
توسعه منطقهای
regional development
توسعه ناحیهای
historical development
توسعه تاریخی
development plan
طرح گسترش
ecosystem development
گسترش بوم سازگان سازگان بوم گسترد
economic development
توسعه اقتصادی
eco development
بوم گسترد
eco development
بوم گسترش
development time
زمان توسعه
development system
سیستم توسعه یافته
development policy
سیاست توسعه
development planning
برنامه ریزی توسعه
development plan
طرح ارایش زمین
technical development
توسعه فنی
top down development
توسعه از بالا به پایین
force development
برنامه تشکیل یکانها
software development
توسعه نرم افزاری
flank development
گسترش جناحی
force development
برنامه تامین یا بسیج یکانها
social development
توسعه اجتماعی
development aid volunteer
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
program development tools
ابزار توسعه برنامه
program development cycle
چرخه ایجاد برنامه
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development support library
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
spike
[in a curve/development etc.]
پالس بسیار بلند و ناگهانی
[در نمودار تکاملی و غیره]
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
anti development policy
سیاست ضد توسعه
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
bayley scale of infant development
مقیاس بیلی برای رشدکودکان
lincoln oseretsky development scale
رشد سنج لینکلن- اوزرتسکی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
to rate up
بیمه زیاد گرفتن از
at the rate of
از قرار
through rate
نرخ حمل سراسری
first rate
عالی
first rate
درجه اول
first rate
نخستین درجه
rate
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate of changes
نرخ تغییرات
rate
نرخ
[درصد]
through rate
نرخ کامل
third rate
درجه سه
second-rate
جنس پست
second-rate
وسط
second-rate
درجه دو
second rate
جنس پست
second rate
وسط
second rate
درجه دو
rate
حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rate
تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate
درصد
third rate
پست
third rate
درجه سوم
rate
نرخ
rate
سرعت
rate
روش طرز
rate
منوال
rate
میزان
rate
سرعت ارزیابی کردن
rate
نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
first-rate
عالی
rate
بر اوردکردن
rate
شمردن
rate
درجه بندی کردن
rate
درجه
rate
نسبت
rate
اندازه نسبت
rate
قرار
rate
بها
rate
سنجیدن
rate
مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate
سرعت حرکت
rate
اهنگ
rate
سرعت کار
rate
میزان مهارت شدت تغییرات
rate
نواخت
rate
تندی سرعت عوارض
rate
اهنگ حرکت
rate
پایه
rate
ارزیابی کردن
third-rate
درجه سوم
third-rate
درجه سه
third-rate
پست
first-rate
ممتاز
at that rate
در این صورت
first-rate
درجه اول بسیار خوب
at any rate
در هر حال
at any rate
درهر صورت
rate
درچند
rate of exchange
نرخ تسعیر
rate of flow
بده
sampling rate
نرخ نمونه برداری
rate of flow
دبی
rate of inflation
نرخ تورم
lag rate
نسبت کسری نیروی انسانی
lag rate
میزان کسری پرسنل
rate of interest
نرخ بهره
isodose rate
خط نقاط متحدالدوز
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
rate of flow
میزان جریان
lapse rate
میزان افت
rate of exchange
نرخ ارز
rate of fire
نواخت تیر
rate of exchange
نرخ مبادله
rate of fire
سرعت تیر
literacy rate
نرخ باسوادی
rate of learning
سرعت یادگیری
learning rate
سرعت یادگیری
lapse rate
اهنگ کاهش
rate of return
نرخ بازدهی
rate of investment
نرخ سرمایه گذاری
infiltration rate
میزان
slewing rate
نرخ عبور یک کاغذ سفید ازمیان چاپگر
incidence rate
میزان حوادث و تصادفات
incidence rate
نواخت تصادفات
i rate him among poet
من او را در زمره شعرامیدانم
rate of output
میزان تولید
rate of pouring
سرعت ریزش
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
heart rate
ضربان قلب
growth rate
نرخ رشد
inflation rate
نرخ تورم
interest rate
نرخ بهره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com