English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
dielectric power قدرت دی الکتریکی
Search result with all words
dielectric power factor ضریب قدرت دی الکتریکی
Other Matches
dielectric دی الکتریک
dielectric دی الکترونیک
dielectric ضد برق
dielectric عایق
dielectric برق بند
dielectric strength قدرت دی الکتریک
dielectric strength پایدار دی الکتریکی
dielectric strength استحکام شکست
dielectric strain بار دی الکتریکی
dielectric resistance مقدار مقاومت دی الکتریکی
dielectric stress بار دی الکتریکی
dielectric loss اتلاف دی الکتریک
dielectric isolation جداسازی با عایق
dielectric hysteresis پسماند دی الکتریک
dielectric heating گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
dielectric constant ثابت دی الکتریک
dielectric absorption جذب دی الکتریک
dielectric strength استحکام دی الکتریک
dielectric viscosity لختی دی الکتریکی
air dielectric دی الکتریکی هوا
mica dielectric دی الکتریک میکا
dielectric current جریان دی الکتریک
mica dielectric عایق میکا
ideal dielectric عایق کامل
condenser dielectric دی الکتریک خازن
dielectric polarization قطبش دی الکتریکی
ideal dielectric دی الکتریک ایده ال
relative dielectric constant ثابت دی الکتریک نسبی
dielectric loss angle زاویه اتلاف دی الکتریکی
dielectric loss factor ضریب اتلاف دی الکتریکی
dielectric phase angle زاویه فاز دی الکتریکی
dielectric loss factor meter دستگاه اندازه گیری ضریب تلفات
dielectric loss factor meter دی الکتریک
hunger for power [craving for power] میل شدید به قدرت
power [over somebody/something] قدرت [ بر کسی یا چیزی]
will power <idiom> قدرت
will-power تصمیم
will-power عزم راسخ
useful power قدرت مفید
useful power توان مفید
will to power قدرت خواهی
will-power قدرت اراده
will-power اراده
power خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
p in power to do something عدم نیروبرای کردن کاری
outside power جریان خارجی
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
power down قطع نیرو
power down قطع برق خاموش کردن
power on روشن کردن
power saw اره ماشینی
power saw دستگاه اره
in power دارای اختیارات
in power صاحب مقام
i did all in my power انچه در توانم بود کردم
power up برق
power up روشن کردن
e. power نیروی اجرایی
e. power قوه مجریه
power i طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power توان [ریاضی]
power منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
power توان برقی
power که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power قدرت نیرو
power دولت
power قوه [ریاضی]
power اقتدار و اختیار
power راندن
power قوه
power انرژی
power توانایی
power شدت
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
power حذف توان کامپیوتر
power روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power توان
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power دستگاه برقی
power نیرو
power قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power توان از دست رفته
power جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power خاموش کردن یک وسیله
power برقی
power زور بکاربردن
power زور
power نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power قدرت دیدذره بین
power اقتدار سلطه نیروی برق
power برق
power قدرت
power برتری
power توان نیرو
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
power قوه یا توان
power درشت نمایی قدرت دوربین
predictive power قدرت پیش بینی
radiant power شاره تابان
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
r f power supply منبع توان بسامد رادیویی
power supplay منبع قدرت
power user کاربر پیشرفته
power structure ساخت قدرت
tractive power نیروی کشش
power volleyball والیبال قدرتی
pulling power نیروی کشش
power stroke مرحله قدرت
power unit پیش راننده
power supplay منبع تغذیه
power supply تامین کننده برق
power supply منبع انرژی
power supply مبدل برق
power surge برق ناگهانی
power system شبکه نیرو
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
power test ازمون قدرت
power transformer مبدل تغذیه
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transmission انتقال انرژی
power transmission انتقال قدرت
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power turret برجک برقی
power supply منبع تغذیه
power steering فرمان خودکار
power blower دمنده برقی
power factor ضریب قدرت
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power forward فوروارد قوی
power forward مامورجلوگیری از نزدیک شدن حریف به سبد
power fuel سوخت
power function تابع توان
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
power function تابع توانی
power function تابع قدرت
power hacksaw اره کمانهای
power hacksaw کمان اره
power head سر موتور
power factor ضریب توان
power endurance توان استقامت
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
power brake ترمز سروو
power cable کابل قدرت
power cable کابل جریان قوی
power circuit مدار توان
power consumer مصرف برق
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
power consumption مصرف قدرت
power consumption مصرف برق
power dissipation اتلاف قدرت
power distribution پخش قدرت
power dive شیرجه رفتن هواپیما
power dive شیرجه
power dive با استفاده از نیروی موتور طیاره
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house کارخانه برق
power output توان خروجی
power pack دستگاه تنظیم برق
power pack جعبه تغذیه
power play نقشه تهاجمی
power play حمله دسته جمعی
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
power politics سیاست زور
power politics سیاست جبر زور طلبی
power rammer زمین کوب مکانیکی
power shovel ماشین خاک کش
power shovel بیل مکانیکی
power slide لغزش به کنار در پیچ مسیر
power source منبع قدرت
power outege قطع برق
power outege قطع قدرت
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
power installation تاسیسات جریان قوی
power jack جک
power law قانون توانی
power level تراز توان
power loss اتلاف توان
power loss تلف قدرت
power loss گمگشتگی قدرت
power mains شبکه جریان قوی
power mains شبکه نیرو
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
power mower چمن زن یا علف چین موتوری
power of production نیروی تولید
power of reservation حق اعتراض
power spectrum طیف توانی
power takeoff قدرت
power of attorney اجازه نامه
power of procuration اختیار نامه
power blackout خاموشی
power failure خاموشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com