Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
divergent line illusion
خطای ادراکی خط واگرا
Other Matches
vertical center line illusion
خطای خط قائم مرکزی
divergent
واگرا
divergent
مختلف
divergent
متباعد
divergent
دورشونده
divergent
انشعاب پذیر منشعب
divergent lens
عدسی متباعد
divergent thinking
تفکر واگرا
divergent lens
عدسی واگرا
illusion
عرب
illusion
خطای حسی
illusion
فریب
illusion
خیال باطل وهم
illusion
چرخ فلک بی دست
illusion
حیله
illusion
گول
aristotle's illusion
خطای ادراکی ارسطو
geometric illusion
خطای ادراکی هندسی
memory illusion
خطای یاد
money illusion
توهم پولی
money illusion
خطای پولی
optical illusion
خطای ادراکی دیداری
audiogravic illusion
خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
audiogyral illusion
خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
illusion of space
القاء خاصیت فضایی
optical illusion
خطای باصره
brentano's illusion
خطای ادراکی برنتانو
staircase illusion
خطای ادراکی پلکان
blumenfeld illusion
خطای ادراکی بلومنفلد
demoor's illusion
خطای ادراکی دمور
visual illusion
خطای ادراکی دیداری
delboeuf's illusion
خطای ادراکی دلبوف
titchener's illusion
خطای بصری تیچنر
windmill illusion
خطای ادراکی حرکت چرخ
wundt illusion
خطای ادراکی وونت
zollner illusion
خطای ادراکی زولنر
curvature illusion
خطای ادراکی انحنابینی
muller lyer illusion
خطای ادراکی مولر- لایر
charpentier koseleff illusion
خطای ادراکی شارپانتیه-کوزلف
size weight illusion
خطای ادراکی اندازه- وزن
chess board illusion
خطای ادراکی شطرنجی
half length illusion
خطای ادراکی میانی
line by line milling
فرز کردن سطری
line to line voltage
ولتاژ بین دو خط
line to line voltage
ولتاژ زنجیر شده
line to line fault
تماس خطوط
line to line spacing
فاصله سطور
line by line analysis
تجزیه سطر به سطر
line by line milling
فرز کردن سطر به سطر
line to line fault
اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line fault
اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
down the line
ضربه از کنار زمین
out of line
<idiom>
ناصحیح
down line
بار کردن پایین خطی
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
line-up
به ترتیب ایستادن
on the line
هواپیمای اماده پرواز
out of line
خارج از خط جبهه
line-up
ردیف ایستادن تیم
out of line
جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
line of d.
حد فاصل
line of d.
مرز
on line
در خط
on line
داخل رده
on line
مورداستعمال
on line
درون خطی
on line
متصل
on line
مستقیم
line up
<idiom>
سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
line up
<idiom>
به درستی میزان کردن
line up
<idiom>
به صف کردن
old line
محافظه کار
in line
همراستا
in line
شمشیر در وضع حمله
mean line
خط میان
along line
در امتداد خطوط
all along the line
در همه جا
all along the line
درامتدادهمه خط
line out
قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
line out
با خط علامت گذاشتن
o o line
خط تقسیم دیدبانی
o o line
خط دیدبانی سپاه
to come in to line
در صف امدن
to come in to line
موافقت کردن
along line
در خط
on line help
کمک مستقیم
line by line
سطر به سطر
down the line
<idiom>
درآینده
old line
دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
the line
صف
below the line
درامد یا هزینه غیر مترقبه
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
line
سیم
line
خط
line
پوشاندن
line
اتصال فیزیکی به ارسال داده
line
استرکردن
line
ترازکردن
by line
خط دوم یافرعی
by line
خط فرعی راه اهن
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
by-line
خط دوم یافرعی
by-line
خط فرعی راه اهن
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
line
اراستن
line
بخط کردن
line
شعبه
line
صفی در خط
line
خط صف
line
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
نسب
line
طناب خط
line
خط زدن
line
در سمت
line
حدود رویه
line
طرز
line
رشته
line
لاین
line
محصول
line
خط دار کردن
line
خط انداختن در
line
: خط کشیدن
off line
قطع
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
off line
غیر متصل
off line
برون خطی
line
جاده
line
طناب سیم
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
line
: خط
line
سطر
line
ردیف
line
رشته بند
line
رسن
off line
منفصل
Are you still on the line?
خط را قطع نکردی؟
line-up
به خط شدن
line up
ردیف ایستادن تیم
line
لجام
line up
به ترتیب ایستادن
line
ریسمان
line
جبهه جنگ
line up
به خط شدن
line
دهنه
mason's line
ریسمان کار
mooring line
سیم مهار
private line
خط خصوصی
lyman line
خط لیمان
marriage line
عقدنامه سند ازدواج
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
marriage line
گواهینامه ازدواج
line transformer
مبدل خط
lubber line
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
line voltage
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط
line width
پهنای خط
loop line
دوراهی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
load line
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
lubber line
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
lubber's line
نشانگر سینه
marline or line
طناب کوچک دولا
load line
خط بار
line up billiard
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین
line voltage
ولتاژ خط
line voltage
ولتاژ شبکه
lumber's line
خط سینه ناو
lumber's line
خط شاخص قلب نما که مشخص کننده سینه ناو است
lubber's line
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
out of line coding
کدگذاری برون خطی
percolation line
خط نفوذ
on line operation
عملکرد درون خطی
phase line
خط خیز
phase line
خط مبداء حرکت جنگی
phantom line
خط سری
phantom line
خط فرضی
pipe line
خط لوله
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
possibilities line
خط امکانات
on line operation
عمل درون خطی
penny a line
ارزان نویس بی مایه
penny a line
پست
outhaul line
برون کش
overhead line
سیمکشی هوایی
out line font
قلم متغیر
out line font
فونت متغیر
orienting line
خط توجیه
pass a line
رد کردن طناب
peaked line
خط چین
peaked line
خط پاره پاره
on line storage
حافظه درون خطی
penny a line
ارزان
on line database
پایگاه داده درون خطی
mach line
موج ضربهای ضعیف
possibilities line
خط بودجه
multipoint line
خط چند نقطهای
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com