English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 94 (7 milliseconds)
English Persian
dock warrant رسید لنگرگاه
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
dock warrant رسید انبار بارانداز
Other Matches
dock لنگرگاه
dock حوضچه تعمیر ناو
dock حوض تعمیرات
dock تعمیرگاه کشتی
dock سرسره
dock جایگاه متهم در دادگاه
dock اسکله
dock جای محکوم یازندانی در محکمه
dock جاخالی کردن موقوف کردن
dock بریدن کوتاه کردن
dock بارانداز
warrant تضمین حکم
warrant ضمانت
warrant ضمانت کردن مجوز
i warrant قول میدهم
warrant حواله
warrant اختیار
warrant مجوز
warrant گواهی
warrant اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant اجازه قانونی
warrant گواهی حکم
i'll warrant بدون شک
i'll warrant اطمینان میدهم
warrant گواهی کردن
warrant تضمین کردن
warrant سند عندالمطالبه
elf dock زنجبیل شامی
dock yard محوطه بارانداز
graving dock حوضچه تعمیرکشتی
dock workers رجوع شود به longshoreman
loading dock بارگیریبارانداز
To dock . To berth. پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
dock trials ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
dock receipt رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
elf dock شیرینی که اززنجبیل شامی سازند
floating dock حوضچه شناور تعمیر کشتی
wet dock basin
sour dock ترشک
sill of a dock سد حوض دریایی
sill of a dock ستون مدخل حوض دریایی
graving dock اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
graving dock حوض در دار
dock worker رجوع شود به longshoreman
floating dock حوض شناور
dock receipt رسید لنگرگاه
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
dock yard محوطه لنگرگاه
dry dock کشتی را در حوضچه تعمیرگذاردن
dry dock محل تعمیر کشتی
dry dock حوض خشک
dry dock استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dove dock حشیشه السعال
dock master راهنمای حوض
dock dues هزینههای لنگرگاه
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
withdrawal warrant مجوز برداشت
warrant officer افسریار
warrant to bearer به حواله کرد حامل
warrant as arrest حکم توقیف
warrant as arrest حکم بازداشت
warehouse warrant قبض انبار
warrant officer ناوبانیار ستوانیار
warrant officer افسر یار
search warrant اجازه تفتیش
warrant of attorney اجازه نامه
warrant of attorney اختیار نامه
extradition warrant درخواستبرایدستگیریفردمتهمازکشوریدیگر
search warrant حکم تفتیش
search warrant حکم بازرسی و ورود
warrant of attorney وکالت نامه
treasury warrant گواهی خزانه
warrant officers افسر یار
warrant officers ناوبانیار ستوانیار
divided warrant حواله پرداخت سود سهام
arrest warrant قرار توقیف
bench warrant حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
search warrant حکم تفتیش منزل
death warrant حکم اعدام
warrant of attorney وکالت نامه
warrant officers افسریار
share warrant گواهینامه سهام
searcher warrant اجازه تفتیش
searcher warrant اجازه بازرسی
dividend warrant چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
rigging warrant فهرست وسایل
amphibious transport dock ناو حمل و نقل اب خاکی
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
amphibious transport dock ناومخصوص ترابری اب خاکی
warrant of presumed death حکم موت فرضی
chief warrant officer استوار یکم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com