|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||
Total search result: 13 (3 milliseconds) | |||||
English | Persian | ||||
---|---|---|---|---|---|
dotting | نقطه | ||||
dotting | خال | ||||
dotting | لکه | ||||
dotting | نقطه دارکردن | ||||
dotting | نقطه گذاشتن | ||||
dotting | روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد | ||||
dotting | آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش | ||||
dotting | روش استاندارد برای شرح تواناییهای resolution کاغذ چاپگر یا اسکنر | ||||
dotting | فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش | ||||
dotting | در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود | ||||
dotting | نقط ه گرد کوچک | ||||
dotting | نقطه گذاری [نقشه فرش] | ||||
Other Matches | |||||
dotting test | ازمونهای نقطه زنی |
Recent search history | |
|