Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
double base diode
دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
Other Matches
double diode
دیود مضاعف
double diode
دیود دوبل
double base powder
باروت دو حبهای
double base powder
باروت دومبنایی
diode
لامپ
diode
دو قطبی
diode
لامپ دوقطبی
diode
لامپ دو قطبی
z diode
دیود زنر
diode
دیود
z diode
دیود "زد"
diode
دوقطبی الکتریکی
[فیزیک]
[مهندسی]
diode
یکسوساز
[فیزیک]
[مهندسی]
diode
دیود
[فیزیک]
[مهندسی]
diode
قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
diode
دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
input diode
دیود اولیه
crystal diode
دیود بلوری
crystal diode
دیود
magneto diode
دیود مغناطیسی
centering diode
دیود مرکزگذار
tunnel diode
دیود تونلی
isolation diode
لامپ دو قطبی خودکار
input diode
دیود ورودی
diode limiter
محدود کننده دیودی
diode lamp
دیود دورانی
laser diode
[LD]
لیزر نیم رسانا
[فیزیک]
tunel diode
دیود نقبی
tunel diode
دیود تونلی
tunnel diode
دیود تانل
diode detector
یکسوسازدیودی
tunnel diode
مهندسی دیود تانل
diode characteristic
مشخصه الکترد مرکب
diode detector
اشکارسازی دیودی
zener diode
دیود زینر
silicon diode
دیود سیلیسیمی
zener diode
دیود زنر
diode isolation
جداسازی دیودی
semiconductor diode
دیود
semiconductor diode
دو قطبی نیم رسانا
zener diode stabilization
تثبیت کنندگی دیود زنر
lith emitting diode
دیود ساتع نور
high tension diode
دیود فشار قوی
light emitting diode
دیود ناشر نوری
light emitting diode
دیود ساطع کننده نور
equivalent diode voltage
ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
diode transistor logic
DTL
equivalent diode of a triode
لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
high back resistance diode
مقاومت دیود در بایاس مخالف
high back resistance diode
دیود با مفاومت معکوس بالا
equivalent diode of a multielectrode val
لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
high back resistance diode
دیود با مقاومت معکوس زیاد
base course
لایه شالوده
base course
لایه اساس قشر اساس
r base
ار- بیس
base course
قشر پی راه
base course
قشر لعاب
sub base
زیر قشر
sub base
زیر بستر
to base one self
اعتماد کردن
to base one self
تکیه کردن
base 0
decimal
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
get to first base
<idiom>
موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
first base
اولینپایگاه
second base
دومینپایگاه
base 0
پایه 01
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
base price
قیمت مبنا
base price
قیمت پایه
base of origin
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
base point
نقطه مبنا
base plate
صفحه پای ستون
base number
عدد مبنا
base plug
درپوش تحتانی گلوله درپوش کف
base loading
بار اولیه
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
fire base
مبنای اتش
base register
ثبات پایه
base of fire
مبنای اتش
base of operations
پایگاه عملیات
base of operations
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
base of origin
مبداء اصلی
base of wall
روپی
base number
عدد پایه
base plate
صفحه زیر ستون
base on halls
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base peak
پیک مبنا
base mortar
خمپاره مبنا
base period
زمان مبنا
base map
نقشه مادر
base map
نقشه پایگاه
base memory
حافظه پایه
base path
مسیر بین پایگاهها
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
base map
نقشه مبنا
base piece
توپ اصلی
base mortar
قبضه مبنا
base piece
توپ مبنا
base pitch
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
base piece
مقر
base piece
پایه پایه استقرار
base operation
عملیات پایگاهی
base piece
قنداق
base piece
قبضه مبنا
base ore
کانه کم عیار
base pairing
جفت شدن بازی
base pay
حقوق ثابت بدون مزایا وفوق العاده
base register
ثبات مینا
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
conjugate base
باز مزدوج
lamp base
پایهلامپ
hardwood base
پایهسختچوبی
column base
پایه ستون
column base
ته ستون
column base
زیرستون
fixed base
پایهثابت
chart base
چارت مادر
chart base
چارت مبنا
center base
میدان مرکزی
dexter base
پایهراستی
concrete base
پایهیبتونی
magazine base
محلانبارخشاب
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
defense base
پایگاه پدافندی
defense base
پایگاه دفاعی
It is base on a precedent.
مسبوق به سابقه است
wave base
سطحموج
telescope base
پایهتلسکوپ
swivel base
پایهگردنده
data base
مبنای اطلاعات
data base
پایگاه داده ها
sinister base
منحنیانتهایی
recharging base
بخشتغذیه
pin base
پایهمیله
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
centre base
ستونمرکزی
bayonet base
پایه لامپ میخی
bracket base
پایهقلاب
base speed
سرعت مبنا
base shop
تعمیرگاه پادگانی
base shop
تعمیرگاه نگهداری امادگاهی تعمیرگاه پایگاهی
base shear
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
base section
بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
base running
دویدن بسوی پایگاه
base runner
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
base ring
رینگ پایه
base ring
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
base reserves
ذخایرپادگانی نیروی احتیاط پادگانی
base reserves
اماد مبنای ذخیره
base repair
تعمیرات پایگاهی
base speed
سرعت منتجه
base spray
بسکهای ته گلوله
base of splat
پایهپشتصندلی
base width
عرض پایه پهنای پایه
base width
ستبرای پایه
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای بنیادی
base unit
یکان مبنا
base unit
یکان پایگاهی
base symbol
علایم قراردادی مبنا
base surge
ابر پایه قارچ اتمی
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
base stone
سنگ زیرین
base spray
بسک ته
base repair
تعمیر اساسی
base rates
ارزش اولیه
prisoners base
بازی گرگم بهوا
polyacidic base
باز چند اسیدی
polyacid base
باز چند اسیدی
octal base
هشت پایهای
number base
پایه عدد
number base
عدد پایه
number base
مبنای عددی
naval base
پایگاه دریایی
monetary base
پایه پولی
monetary base
مبنای پولی
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
magneto base
پایه مگنت
loktal base
لامپ قفلی
production base
مبنای تولید یا تولیدات ملی
pseudo base
شبه باز
base rates
نرخ مبنا
base rates
تعرفه مبنا
base rates
نرخ پایه
base rates
اهنگ پایه
base rate
ارزش اولیه
base rate
نرخ مبنا
base rate
تعرفه مبنا
base rate
نرخ پایه
base rate
اهنگ پایه
sight base
پایه زاویه یاب یا دستگاه نشانه روی
Asiatic base
پایه یونی
[آسیایی]
schiff base
باز شیف
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
loctal base
لامپ قفلی
army base
پایگاه نیروی زمینی
filbert base
پایگاه دروغین
filbert base
پایگاه فریبنده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com