Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
double bend
پیچدوبله
Search result with all words
double sheet bend
گیرهورقهدوبله
Other Matches
i am bend on going
مصمم هستم بروم
bend
بذل مساعی کردن
bend
بستن بادبان به تیر دکل
bend
خم شدن
bend
کمان خمش
bend
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
bend to right
بهراستبپیچید
bend
کوشش کردن
bend
دولا کردن
bend
تعظیم کردن
per bend
خمجفتی
U-bend
لولهUشکل
bend
خمش
bend
زانویه خمیدگی
bend
شرایط خمیدگی زانویی
bend
گیره
bend
خم کردن
bend
کج کردن
bend
منحرف کردن
bend
خمیدن
to bend effort
صرف قوه کردن
carrick bend
گره زنجیر
carrick bend
بست دو خفتی
bend over backwards to do something
<idiom>
سخت تلاش کردن
hairpin bend
پیچتندجاده
bend sinister
قسمت چپ دگل اصلی کشتی
bend on edge
خم کردن لبه ها
bend allowance
فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
to bend the knee
خم کردن زانو
sheet bend
گره مخصوص وصل دو طناب قایق
sheet bend
hitch swab : syn
sheet bend
نوعی گره طناب
fisherman's bend
گره ماهیگیری
hawser bend
گره طناب
hawser bend
گره طنابی که دوسرطناب رابهم فروکند
to bend effort
کوشش کردن
to bend effort
اقدام کردن
fisherman's bend
گره مخصوص قایقرانی
fisherman's bend
گره لنگر
sheet bend
گره پله
hair pin bend
مارپیچ
hair pin bend
مارپیچ کوهستان
pipe bend or knee
زانو
drive someone round the bend
<idiom>
جان کسی را به لب آوردن
to bend or draw the bow
کمان کشیدن
to bend or draw the bow
کمان را چله کردن
to bend the knee in prayer
رکوع کردن
pipe bend or knee
زانویی
double
اندازه دو برابر
double out
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double out
081 خارج
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double
استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double
دوبار
double zero
صفر2برابر
double
دو برابر بزرگتر
double-six
دوطرفشش
double in
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double in
081 تو
double p
پاروی دوسر
double three
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double up
دولاکردن
on the double
فرمان بدو رو
on the double
بدو رو
it is useful for a double p
برای دوکارسودمنداست
double-take
یکه خوردن
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double
دواسترایک متوالی
double a
زنای محصن بامحصنه
double-take
واکنش دوگانه
double a
زنای مردزن داربازن شوهردار
do a double take
<idiom>
با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double up
دولا شدن
double up
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double
تصویر قرینه
double
دو برابر کردن
double
مضاعف
double
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
دویدن
double
بازی دوبل
double
بازی دونفره خطای دبل
double
توپزن 0001امتیازی فصل
double
دو برابر
double
تاکردن
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double
: دو برابر دوتا
double
جفت
double
دولا
double
دوسر المثنی
double
همزاد
double
مضاعف کردن دولا کردن
double
:دوبرابر کردن
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double
تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double
دو نفره
double
دو برابرشدن یا کردن
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double
مضاعف نمودن
double
دوبار چرخش کامل ژیمناست
double precision
دقت مضاعف
double punch
منگنه مضاعف
double oxer
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double refraction
انکسار مضاعف
double refraction
شکست مضاعف
double precision
مضاعف
double precision
دقت
double pica
حروف 42 پونط
double poppy
گل هزاره
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
double tape
نوار مساحی مضاعف
double pole
با دو قطب
double pole
دو قطبی
double window
پنجره دو جداره
double pneumonia
اماس هر دو شش
double refraction
شکست دوبل
double taxation
مالیات بندی مضاعف
double star
ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double star
دوگانه
double star
دوتایی
double space
یک خط درمیان نوشتن
double space
یک سطر در میان
double sixes
دو شش
double sixes
جفت شش
double shear
تنش برشی دوتایی
double seam
درز دوبل
double sampling
نمونه گیری چندگانه
double salt
ملح مضاعف
double salt
نمک مضاعف
double row
موتور
double rhyme
شعر دو قافیهای
double reverse
شوت برگردان به دروازه
double refraction
انکسار دوبل
double taxation
مالیات مضاعف
double organs
اندامهای جفتی
double kick
دو ضربه پی در پی
double junction
اتصال مضاعف
double integral
انتگرال دوبل
double-digit
<adj.>
دو رقمی
double image
تصویر مضاعف
double hyphen
این علامت //
double hook
قلاب ماهیگیری دو طرفه
double hit
دوبله
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
double touch
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double helix
مارپیچ دوگانه
double header
دو دور مسابقه یک تیم در یک روز
double header
دوسر
double hardening
سخت گردانی مضاعف
double guard
دفاع با دو دست
double knee
لوله زانویی دوبل
double knot
گره دوبل
double leg
زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double or quits
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double motor
دوموتوره
double minimum
جفت کمینه
double minded
بی ثبات
double minded
فریبنده
double minded
متلون
double minded
دودل
double mind
فریبنده
double mind
منلون
double mind
دردل
double lock
دوبارکلیدگردانیدن در
double line
خط مضاعف
double limiter
محدود کننده مضاعف
double ignorance
جهل مرکب
double length
طول مضاعف
double length
با طول مضاعف
double frequency
فرکانس دوبل
double team
تیم دونفره
double room
اتاقدونفره
double handles
دستهدوبله
double flat
نتسفیددوتایی
double-check
<idiom>
دوباره چک کردن
double-cross
<idiom>
گول زدن
double-talk
<idiom>
حرف بیمعنا
double-takes
واکنش دوگانه
double-takes
یکه خوردن
a double bed
یک تخت دو نفره
a double room
یک اتاق دو نفره
double Dutch
طناببازی دوتایی نامفهوم
double chins
غبغب
double chin
غبغب
double blind
دوسوکور
to fold double
دوتاکردن
to fold double
دولاکردن
I'd like a double room
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
double pennant
پرچمدوگوش
double plate
صفحهیدوبله
double cream
خامهزیاد
double bluff
دروغدرروزروشن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com