Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (2 milliseconds)
English
Persian
double bond
اتصال مضاعف
double bond
پیوند دوگانه
Search result with all words
conjugated double bond
پیوند دوگانه مزدوج
endocyclic double bond
پیوند دوگانه اندوسیکلی
exocyclic double bond
پیوند دوگانه اگزوسیکلی
isolated double bond
پیوند دوگانه مجزا
symmetry double bond
پیوند دوگانه متقارن
Other Matches
bond
قید
bond
تعهد موافقت نامه
bond
سند قرضه
bond
رژچینی همبند
bond
به انبار گمرک تحویل دادن
bond
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
bond
وجه الضمانه
bond
سند سهم
bond
سهم استقراضی
bond
وصل کردن
bond
متصل کردن چسباندن اتصال
out of bond
کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
bond
اجر چینی نماچینی
bond
رج چینی
bond
بند
bond
زنجیر
bond
قراردادالزام اور
bond
معاهده
bond
رابطه
bond
پیوستگی ضمانت
bond
تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
bond
رهن کردن
bond
تضمین کردن
bond
اوراق قرضه
bond
ربط
bond
پیوند
bond
مهار
bond
بندکشی
bond
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
bond
ارتباط چسب
in bond
در انبار
in bond
تحت کنترل اداره گمرک
in bond
زیر کلید
bond
پیوست
bond
بست
bond
قرارداد کفیل
in bond
تحت تضمین
bond
تعهد
bond
ضمانت
bond servant
غلام
bond plastering
اندودکاری
bearer bond
سند قرضه
bearer bond
سند حامل
bond premium
bond
bond predium
قرضه با سود
earthing bond
پیوندبهزمین
bond polarity
قطبیت پیوند
bank bond
ضمانت بانکی
bank bond
تعهد
bond servant
بنده
bond rupture
گسیختن پیوند
bearer bond
قرضه بدون نام
bent bond
پیوند خمیده
bond energy
انرژی پیوند
bond length
طول پیوند
bond distance
طول پیوند
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
bond moment
گشتاور پیوند
bond cleavage
گسسته شدن پیوند
bond angle
زاویه پیوند
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
bearer bond
سند در وجه حامل
bid bond
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
bid bond
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
bid bond
ضمانتنامه مناقصه
bid bond
ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bond order
مرتبه پیوند
bond servant
برده بدون مزدواجرت
electrovalent bond
پیوند الکترووالانسی
localized bond
پیوند مستقر
masonery bond
بست مصالح بنایی
masonry bond
رج چینی
masonry bond
رژچینی
masonry bond
اجرچینی
metallic bond
پیوند فلزی
mortgage bond
سند قرضه گروئی
multiple bond
پیوند چندگانه
neural bond
پیوند عصبی
oblique bond
رج چینی کلاغ پر
peptide bond
پیوند پپتیدی
polar bond
پیوند قطبی
rail bond
پل ریل
raking bond
رج چینی جناغی
joint bond
تعهد یا ضمانت مشترک
ionic bond
پیوندالکترووالانسی
electrovalent bond
پیوندیونی
equatorial bond
پیوند استوایی
fiduciary bond
قرضه شرافتی
fiduciary bond
ضمانت شرافتی
flemish bond
اجر چینی کله راسته
flemish bond
رج چینی کله راسته
header bond
اجر چینی کله
header bond
رج چینی کلگی
heat bond
چسبیدن گرم
heteropolar bond
پیوند ناجور قطبی
homopolar bond
پیوند جور قطبی
hydrogen bond
پیوند هیدروژنی
intercage bond
پیوند بین قفسی
ionic bond
پیوند یونی
registered bond
اوراق قرضه با نام
savings bond
اوراق قرضه
dative bond
پیوند داتیو
covalent bond
پیوند کووالانسی
covalent bond
قید هم فرفیت
cohesive bond
مقاومت چسبندگی
chemical bond
پیوند شیمیایی
callable bond
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
brick bond
هره
brick bond
اجر نماچینی
brick bond
نماچینی
brick bond
رج چینی
brick bond
اجرچینی
bond stress
تنش پیوستگی
bond strength
قدرت پیوند
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
debenture bond
بدهکار ومدیون
savings bond
سهام قرضه
single bond
پیوند یگانه
single bond
پیوند ساده
stretcher bond
اجر چینی راسته
stretcher bond
رج چینی راسته
surety bond
ضمانتنامه
surety bond
تضمین نامه
atomic bond
پیوند اتمی
tender bond
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
track bond
ربط
treasury bond
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
triple bond
پیوند سه گانه
junk bond
اوراق قرضهی قمارآمیز
bond servant
زر خرید
bail bond
ضمانت نامه
common bond
[دیوار چینی با آجر آمریکایی یا انگلیسی]
premium bond
اوراقبهاداردربریتانیا
English bond
آجر چینی انگلیسی
Gothic bond
آجرچینی گوتیک
bick bond
آجر چینی
American bond
آجرچینی معمولی
acetylene bond
پیوند استیلنی
acetylenic bond
پیوند استیلنی
cross-bond
آجرچینی فلمنگی
axial bond
پیوند محوری
bond issue
صدور اوراق قرضه
average bond
ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
average bond
ضمانت نامه جبران خسارت
arch bond
انسجام سقف
appraisement bond
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
valence bond structure
ساختار پیوند والانسی
intramolecular hydrogen bond
پیوند هیدروژنی درون مولکولی
intermolecular hydrogen bond
پیوند هیدروژنی بین مولکولی
coordinat covalent bond
پیوند کووالانسی کوئوردینانسی
valence bond theory
نظریه پیوند والانس
bond formation energy
انرژی تشکیل پیوند
polar covalent bond
پیوند کووالانسی قطبی
electron pair bond
پیوند زوج الکترون
herring bone bond
رج چینی جناغی
bond dissociation energy
انرژی تفکیک پیوند
herring bone bond
نماچینی جناغی
brick-bond woodstrip flooring
پارکتآجرنما
good performance bond guarntee
وثیقه انجام تعهد
accountable property officer's bond
دفتر افسر ذیحساب اموال
double a
زنای محصن بامحصنه
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
double
دو برابر کردن
double
تاکردن
double
دو برابر
double hi
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double
مضاعف
double out
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double-take
یکه خوردن
double-take
واکنش دوگانه
double p
پاروی دوسر
double
مضاعف کردن دولا کردن
double
:دوبرابر کردن
double
همزاد
double up
دولاکردن
double three
دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double
تصویر قرینه
it is useful for a double p
برای دوکارسودمنداست
double up
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
on the double
بدو رو
on the double
فرمان بدو رو
double
دو نفره
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
double
: دو برابر دوتا
double
جفت
double
دولا
double
دوسر المثنی
double up
دولا شدن
double a
زنای مردزن داربازن شوهردار
double zero
صفر2برابر
double
دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double in
081 تو
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
دو برابرشدن یا کردن
double
مضاعف نمودن
double
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com